خشونت، خشونت می‌آورد






این که ایران در اکثر قریب به اتفاق جربایم غیر انسانی و ضد حقوق بشری، از نظر غرب و حتی شرق در مقام خفت‌بار یکم قرار دارد نشان از خیلی موارد دارد. برای نمونه این یک امر غیر قابل انکار است که خشونت، خشونت می‌اورد. پس ایرادی با این عنوان بر دولت ایران وارد است، که این همه اعدام، این همه کج‌رفتاری، و این انبوه خشونت و شکنجه و بد دهنی، نه تنها از خشونت کم نمی‌کند، که این امر خود باعث افزوده شدن این جرایم و اعمال غیر انشانی می‌‌شود.




مگر نه این‌که کشتن آدم ها جرم است و بزرگ‌ترین جرم هم هست. پس چرا در مقابل این جرم بزرگ از خودش استفاده می‌شود؟ مگر می‌شود کسی که فکرش را، فکر مخالفش را در کمال صلح و منطق، و تنها برای بهبود وضع کشورش بیان می‌کند، وقتی در مقابل فکرش شکنجه و زندان و خشونت می‌بیند، در اعتراض بعدیش از همان لحن و جنس رفتار استفاده کند؟ مگر کودکی که ببیند پدرش، برادرش، مادررش، خواهرش را به جرم فکر کردن به زندان انداخته‌اند بدون این که به کودکی او رحمی کرده باشند، فکرش خشن و جنگ ستیز بار نخواهد آمد؟ وقتی این همه آدم باسواد در زندان‌ةا هستند پس چه کسی بیاموزد؟




خشونت خودش را تولید می‌کند و این به آسانی قابل فهم است. حالا این که عده‌ای مثل دولت‌مردان ایران خودشان از روی غرض آن را ترویج کنند بحث مفصل دیگری دارد!





آزادباش

اینجا که تاریک بود، قطعی برق چرا؟

یک- همه جا تاریک، همانند گذشته. هیچ چیزی به هم نخورده و همه چیز سر جایش است. چرا دشانام می دهی برادرم؟! مگر آن کسی که گوشی را دست اش گرفته گزارده شده ی برقی است‌؟ چرا این همه ریچار بار دوشش می‌کنی؟ مگر اوست که این همه بلا را از آسمان تا این‌جا کول کرده؟ چرا ناسزا می گویی؟ اگر قرار بر این است که باید از شب تا سحر و از بامداد تا شب زمانت را بگذاری برای دشنام دادن به خیلی‌ها.

این‌جا که تاریک نشده! این‌جا تاریک بود. سال‌هاست یا شاید سده‌هاست که این‌جا است و یک فانوس کم‌نور. گاهی کسانی دلشان به روزگار هم‌میهنان‌شان سوخته و چراغ دل‌شان را برای دیگران روشن گذاشته‌اند، که آن هم...
این‌جا سده‌هاست که پرنور نیست، تنها چشم‌هامان به نور کم عادت کرده. اگر چراغی هم گاهی روشن شد، خاموش شد.
اکنون دیگر این چراغ‌های ظاهری و نمادین که فقط نشان دهنده‌ی جنبش دست و پا و بالا و پایین رفتن لب و چرخیدن زبان است به کار کسی نمی‌اید. زمان رونق چراغ دل رسیده. تا بتوانیم اندیشه ها را از تاریکی بیرون بیاوریم. تا پست‌ترین کارهای کسانی را ببینیم که با چشم بسته و پندار بدشان و تنها با زبان و حتا بدون هیچ دل‌خوشی و امید به آینده‌ی روشن جان این و آن را می‌کاهند و می‌گیرند.

دو- بیست و پنج هزار نفر از مردم آفریقای جنوبی برای نشان دادن ناراحتی و دل‌خوری از گرانی به خیابان آمدند و خودشان را نشان دادند. تا بگویند ما هستیم و همیشه بوده‌ایم. شما کور بودید و ما را ندیدید. آن کودک آفریقایی که تنها به دنبال یک نان یا شاید ته مانه‌ی غذای این آن بود و کاری به جز برده‌گی بلد نبود، حالا فهمیده که زنده‌گی را به او نداده‌اند که بخورد، بیاشامد، بخندد و هیچ‌کس دیگر را نبیند. هم‌گون‌های دیگر هم باید برایش مهم باشند. تا برای هم‌گون‌‌هایش مهم باشد.



آزادباش همان گونه که هستی


آزادباش

تقاطع زیبای تیر و مرداد






1- 21 آذر 1304 تهران، شهر مردانه گی، مردی را، اعجوبه ای را به ایرانیان هدیه داد که تا به امروز ایران و ایرانی چنین انسان خلاق و با شعوری را به چشم دل ندیده است. دیروز یاد آور 2 مرداد 1379، یکی از تلخ ترین روزهای تاریخ ایران بود. روزی که عاشقان با عاشقی که عاشق ایران و ایرانی و نژاد آریایی بود بیعت عاشقانه ای کردند. کسی که رفت ولی گفت:



من در دوردست ترین جای جهان ایستاده ام... کنار تو


حالا او فهمید که پریا چرا می گریستند.

اما صد بار شرم که عاشق بودن، عاشق یک عاشق بودن از نظر ظالمان جرم است و...

دهانت را می بویند مبادا گفته باشی دوستت دارم.

بگذار ببویند تا از بوی خوش دهان های مان بیهوش شوند و وقتی به هوش آمدند شاید عاشق شوند. دیروز از شاملو ننوشتم. چون می خواستم به خودم ثابت کنم که سالی یک بار یادش نمی افتم.


بدا به حال آن کس که از نعمت عاشق شاملو بودن محروم است.


چه راه دور!
چه راه دور بی پایان!
چه پای لنگ!
نفس با خسته گی در جنگ
من با خویش
پا با سنگ!

چه راه دور

چه پای لنگ!









نو بهارت ارغنوان باد.



2- 28 تیر تولد معشوقه ی همه ی شعر دوستان و عشق ورزان حقیقی بود. چه خوب است که هنوز هست و هنوز چیزی به اسم شاعره زنده است. بزرگ بانوی شعر ایران هنوز هم روی پاهای اش ایستاده، با قدرت،



تا کور شود هر آن که نتواند دید!




سوار خواهد آمد. سرائي رفت و رو کن / کلوچه بر سبد نه، شرا ب در سبو کن
ز شستشوي باران، صفاي گل فزون تر / کنار چشمه بنشين، نشاط و شستشو کن
جليقه زري را ز جامدان برآور / گرش رسيده زخمي، به چيرگي رفو کن
ز پول زرد به گردن ببند طوقي اما / به سيم تو نيارزد، قياس با گلو کن
به هفت رنگ شايان، يکي پري بياراي / ز چارقد نمايان، دو زلف از دو سو کن
ز گوشه خموشي، سه‌تار کهنه بر کش / سرودي گر تواني، به پرده جستجو کن
چه بود آن ترانه؟ بله، به يادم آمد / ترانه ز دستم گلي بگير و بو کن
سکوت سهمگين را از اين سرا بتاران / بخوان، برقص، آري، بخند و هاي و هو کن
سوار چون در آيد در آستان خانه / گلي بچين و با دل نثار پاي او کن
سوار در سرايت شبي به روز آرد / دهت به هرچه فرمان، سر از ادب فرو کن
سحر که حکم قاضي رود به سنگسارت / نماز عاشقي را به خون دل وضو کن

















آزادباش

آمریکا فرشته نیست

1-هرچند جمهوری اسلامی ایران در زمینه‌ی حقوق بشر و حتی حقوق مردم خودش کم‌کاری کرده و غرض‌ورزانه به اعمالی دست می‌زند که از لحاظ انسانی پسندیده نیست. ولی از آمریکا هم نباید بت ساخت و به چشم یک فرشته‌ی نجات به کشوری نگاه کرد که خیلی با سیاست‌های ایران بیگانه نیست. با این تفاوت که دولت ایران به همه‌ی دنیا خدمت می‌کند به غیر از مردم خودش، ولی امریکا به مردم خودش خدمت می‌کند و از مابقی مردم دنیا به عنوان پلی
برای اهدافش بهره می‌برد.
مگر قرار نبود طالبان را از افغانستان بیرون کند و قدرت را دست مردم بدهد؟ مگر بنا بر این نبود که دیکتاتوری صدام را به دموکراسی تبدیل کند؟ پس چرا مردم عادی‌شان را کشت؟ مگر می‌توان بمب را بر خاک کشوری ریخت و گفت با با مردم فلان کشور مشکل نداریم و با دولت رو در رو هستیم. بمب که احساس و عاطفه ندارد که فقط بر سر انسان‌های بد فرود بیاید.

دولت ایران مردمش را تحت فشار و تحریم می‌گذارد تا روابطش با سایر دولت ها خراب نشود، آمریکا دنیا را تحت تحریم و فشار می‌گذارد تا مردم از دولت راضی باشند. مردم امریکا به قدرت طلبی و عوامل ضد حقوق بشری دولت و به خصومت و جنگ‌خواهی معترضند، مردم ایران به چاپلوسی‌های بی حد مسئولین به سایر کشورها.
اگر بگوییم مردم ایران در رده‌ی مظلومیت در دنیا رده‌ی یکم را دارند پر بیراه نیست.


2- تا به حال دیده اید که خانه ای از درون بپوسد، ولی صاحبش رو به نو سازی نمای بیرونی آن بیاورد؟ اگر این کار را بکند قصدش یا کلاه برداری‌ست یا این که مغزش معیوب است.
نصف قیمت شدن بهای بلیط سینما در دو روز هفته در این گرانی، در این شرایطی که هیچ کس حاضر نیست ده شاهی از مالش بگذرد یک دلیل بیش‌تر ندارد و آن هم قهر مردم با سینمای نیمه‌جان ایران است. یکی نیست بگوید "از طلا شدن پشیمان شده‌ایم مرحمت فرموده ما را مس کنید". آقای مهربان که بلیط را جهت ترویج فیلم و سینمای کشور نصف قیمت کردی، شما دو تا فقط دوتا فیلم خوب روی پرده بگذار آن وقت بلیط را دو برابر کن.
کم‌کم همه‌ی سینماها به موزه تبدیل می‌شوند.



آزادباش




گزارش کانون مدافعان حقوق بشر از وضعيت حقوق بشر در بهار ۱۳۸۷، بخش نخست
گزارش کانون مدافعان حقوق بشر از وضعيت حقوق بشر در بهار ۱۳۸۷، بخش دوم
گزارشگران بدون مرز خواهان تعيين گزارشگر ويژه سازمان ملل برای ايران شد
شيرين عبادی: اگر لايحه حمايت از خانواده به صحن علنی بيايد برای اعتراض به آن در مقابل مجلس متحصن خواهيم شد
مهلت دو هفته ای اروپا و آمریکا به ایران پیرامون تعلیق غنی سازی
حوادث سهمگين در صورت نپذيرفتن تعليق
شکنجه سه کودک در مرکز سازمان بهزیستی

 
سه کودک پنج تا هفت ساله در مرکز سازمان بهزیستی زنجان با داغ گذاشتن بر بدنشان شکنجه شدند. در عکس های منتشر شده از این سه کودک یتیم که مریم، زهرا و محمدمهدی نام دارند، اثر داغ گذاشتن و سوختگی بر گردن و پاهای این سه کودک مشخص است...

ادامه‌ی بازداشت‌های غیرقانونی

بازداشت دانش‌جویان در منازل‌شسان به دست افراد غیر رسمی و در ساعت هایی از شبانه روز که هیچ نهادی حق ورود به منزل را دارا نیست، مگر برای جرایمی از قبیل قتل، قاچاق، دزدی‌های کلان و جاسوسی و از این قبیل هم‌چنان ادامه دارد. این افراد به جرم اقدام علیه امنیت ملی که در اصل اقدام علیه امنیت جای‌گاه برخی افراد است بازداشت می‌شوند، به مکان نا معلومی برده می‌شوند، اعمال غیر انسانی روی آن‌ها انجام می‌شود و بعد از مدتی نامعلوم (شاید به چند ماه یا سال هم برسد) به زندان اوین و در صورت مقاومت از سوی بازداشت شده‌گان به زندان قزل حصار و یا رجایی شهر کرج که مخصوص جرایم اجتماعی است انتقال می‌یابند.

اعترافاتی که از این افراد گرفته می‌شود کاملن غیر قانونی و در عدم حضور مسئولین درجه بالا صورت می‌گیرد.
اکثر این بی‌گناهان تا قبل از جلسه‌ی دادگاه ارتباط بسیار محدودی با وکلا و خانواده‌شان دارند. در جلسات دادگاه قاضی معمولن توجهی به افشای شکنجه و اعمال غیر قانونی از سوی متهم ندارد و به دنبال دلایل مستند است. اما این امر در برابر گفته‌های شاکیان صدق نمی‌کند و اشخاصی که حتی بعضی‌هاشان به صورت غیر قانونی در دادگاه حضور دارند فقط به خود حرف‌شان بسنده می‌شود.

این اعمال غیر قانونی و ضد حقوق بشری در تمام کشورهای پیشرفته ریشه کن شده و در بعضی کشورهایی که دولت‌شان به علت ضعف در مقابله با مشکلات اقتصادی، اجتماعی، و عدم توانایی در برآوردن نیازهای مادی و معنوی مردم دست به مقابله‌ با مردم می‌زند.

اجرای احکامی که توسط قضات دائم‌القاضی این نوع پرونده‌ها صادر می‌شود معمولا از قبل تعیین شده است.


ادامه واکنشهای فعالان دانشجویی و سیاسی به بازداشتهای سازمان یافته تیرماه 87
گزارش تجمع مسالمت آميز سنندج در اعتراض به حکم فرزاد کمانگر و نقض حقوق بشر
اخراج جمشيد قشنگ، از اساتيد دانشگاه فردوسی مشهد، اميرکبير
حمایت کمیسیون زنان دفتر تحکیم از بهاره هدایت: «دی» زمانی دارد و زمستان اَجلش نزدیک است
بازداشت چهار دانشجوی دانشگاه تبریز
ضرب و شتم دانشجویان دانشگاه تربیت معلم

خیلی زود رفتی، هنوز کلی کارت داشتیم






رضا كيانيان: خسرو جان! هنوز سينماي ايران كلي با تو كار داشت (نامه‌ی کیانیان برای شکیبایی)

هادي مرزبان در نوشتاري: چه فايده دارد كه بگويم چه حيف شد


چرا هنرمندان ما، آن هم خوب‌ترین‌هاشان دارند پرپر می‌شوند؟ حالا چه کسی می‌تواند جور نقش‌هایی مثل هامون را بکشد؟ چه کسی این توان را دارد تا از پشت پرده‌ی سینما طعم سالاد فصل را به بیننده بچشاند؟
باورش سخت‌تر از سخت است ولی هامون به دریا زد.
باور این که خسرو شکیبایی را دیگر روی صحنه‌ی بازی نبینم در مغزم نمی‌گنجد.


خسرو شکیبایی هم رفت

پدران در بند

نمی‌توانم درک کنم چه‌گونه می‌خوابی. در افکارم خواب آسوده‌ی تو جای نمی‌گیرد. با تو‌ام که ژدران را از فرزندان و فرزندان را از خانواده می‌گیری. با تو هستم انسان نمای رذل. با تو هستم که به فکرها تهمت می‌زنی چون خودت بلد نیستی فکر کنی، چون تو اراده نداری، در مغزت چیزی به جز دست خط دیگران نیست.
روز مادر، مادران چشم انتظار پدران نشستند و روز پدر، پدران چشم انتظار کسی نبودند.
وای بر تو که جسارت کردی و به پدری اهانت کردی که معلم
هم بود. پدر محروم‌ترین قشری که تو محرومشان کردی. حالا بنشین و کادوهای روز پدرت را باز کن. اگر پیراهن بود به یاد پیراهن‌هایی بیفت که خونین کردی. اگر کفش بود به یاد شلاق‌هایی باش که به کف پاهای‌شان زدی. اگر آینه بود خوب خودت را نگاه کن ببین به چه درد این دنیا رسیدی؟
هر چیزی می ‌تواند مغمومت کند، اگر کمی انسان باشی. اگر کمی آزادباشی.
به یاد آن پدری بیفت که مرد
است و تو با نا مردی جلویش ایستاده ای. به یاد بیاور کسانی را که از میهن‌شان فراری دادی.
به یاد داشته باش که ظلم فنا پذیر است.



آزادباش

خبر و نظر





باز هم ناجوانمردانه به خانه‌ی دو بی‌"ناه دیگر ریختند و باز هم یک آبرو ریزی دیگر.جرم‌شان فکر کردن است و مجازاتی برای آن وجود نداشته و ندارد و نخواهد داشت. هیچ کس حق ندارد فکر کردن را از کسی منع کند و به کند و کاو عقاید کسی بپردازد.




رکورد دست نیافتنی : نهمین وزیر هم دولت را ترک کرد

بعد از این همه تلاش- به قول یکی از به اصطلاح اساتیدمان که می‌گفت جناب رییس جمهور روزی 2 ساعت می‌خوابد- بلاخره گویا ایشان دارند به یک رکورد جاودانه- حد اقل در تاریخ ایران- دست پیدا می کنند. نهمین وزیر هم رفت تا قطار آقای رییس جمهور سبک تر شود و سریع‌تر برود.





مایه‌ی ننگ: اعتراض به رویکرد لایحه حمایت از خانواده

من افتخار می‌کنم که در ایران، کشوری که روز به روز بر حقوق انسانی مردان می‌افزاید زنده‌گی می‌کنم. حالا هرچه‌قدر پول داشته باشم می‌توانم زنان بیش‌تری را بخرم. قانون عجیبی‌ست ولی نادر است. من از طرف همه‌ی مردان ایرانی از بانو‌های بزرگ ایرانی معذرت می‌خواهم و عرق شرم بر صورت دارم.




آفتاب:

حضور حماسی مردم، در روز 23 تیر سال 1378، خنثی کننده تمامی دسیسه‌های دشمنان ملت ایران بود!!!!!!!!!!!!!!!!
پس معلوم می‌شود این گرانی و قحطی که حمله‌ور شده کار خودی‌هاست.

آموزش‌وپرورش امسال6 هزار ميليارد تومان كسري اعتبار دارد

دست‌مریزاد به دولت نهم.



آزادباش

گذری بر بلاگستان


خاتمی، برگرد


به نظرم حالا باید کمپین چند میلیون امضا درست کنیم برای خاتمی. الآن دو سه ماه وقت هست ‏که نامزدهای اصلاح طلب و میانه رو که هر کدام طرفدارانی دارند، بروند سراغ ملت و ‏سخنرانی کنند و یواش یواش چیزی شبیه انتخابات مقدماتی آمریکا شروع کنند، تا واقعا معلوم ‏شود که مردم دوست دارند چه کسی نامزد شود. این کار می تواند فرصت انتخاباتی را افزایش ‏دهد، ضمنا خطرات بعدی را هم قابل پیش بینی کند. مثلا یک مکانیسمی برای رای گیری میان ‏خاتمی و کروبی و هاشمی و عبدالله نوری( مثال عرض شد) پیدا کنیم و در استانهای مختلف ‏این افراد کارشان را آغاز کنند و یک رای گیری غیر رسمی صورت بگیرد، همین کار می ‏تواند تشکیلات نهایی تبلیغات حزبی را هم سازمان بدهد. همین کار را با اینترنت هم می شود ‏کرد. یک جوری سعی کنیم از طرق مختلف نظرسنجی کنیم. البته خودم می دانم نظرسنجی در ‏ایران تقریبا بیهوده است، ولی برای تبلیغات انتخاباتی راه بهتری نیست. شاید در ابتدای کار بد ‏نباشد که گروهی از افراد شناخته شده امضا کنند برای آوردن خاتمی به صحنه انتخابات. من ‏هیچ راهی غیر از بازگشت خاتمی به صحنه انتخابات نمی بینم. به نظر شما راهی هست؟
منبع: انعکاس


سایت های برتر در وبگذر (شخصی):

کلیپ و عکس های خفن
عکس های خفن و سک سی روز
عکس هنرمندان هالیوود
گروه بلوتوث مترو تهران
خفن ترین وبلاگ عکس

...

بقیه اش را نمی نویسم چون همین هاست با نام های دیگر. واین مایه ی خجالت است. این یعنی این که نیاز این جماعت بزرگ کاربر، در یک کلمه ی کوتاه خلاصه شده. این جماعت که با تجاوز به خصوصی ترین لحظات یک زنده گی خاک دو عالم بر سر خود می ریزند!
بعضی وقت ها خجالت آور است که خواهان قطع فیلترینگ در ایران باشیم. همین ها هستند که بهانه دست این و آن می دهند تا سایت ها و وبلاگ های دیگر به آتش آن ها بسوزند.

جهان چندم؟

دیر زمانی‌ست که تفتیش عقاید به عنوان فجیع‌ترین عمل ضد بشری در سراسر دنیا پذیرفته شده است. این کار تقریبن در سراسر دنیا یک امر حل شده است و هر کس حق دارد آزادانه به انتقاد، تحلیل، طرفداری و پیروی از یک مساله یا گروه یا مذهی و هر چیز دیگر بپردازد. اگر هم دولتی در گوشه ای از دنیا دست به این کار بزند به طور علنی نیست .
اما در کشورهای پایین تر از جهان سوم، دولت‌هایی که توان مباحثه و رفع اختلافات طبقاتی از راه آزادانه و بشری را ندارند این امر در بالاترین رده‌ی اجرایی قرار دارد. مانند کشور ما. در کشور ما این امر با شدت و به بدترین وضع غیر انسانی توسط انواع و اقسام نهادها و سازمان‌های رسمی و غیر رسمی در دو یا سه دهه‌ی اخیر، در گروه مهم‌ترین فعالیت‌های دولت‌ها (در برخی بیش و در برخی کم) قرار داشته است.
تفاوت مردمان کشورهای پیش‌رفته که این مسایل را وقت طلف کردن می‌دانند (هم دولت و هم مردم) با این کشورها هم به همین علت است. آنها به جای این که با دولت سر مسایلی که قرن‌هاست در دنیا پذیرفته شده، مانند حقوق برابر،حقوق کودکان، حق انتقاد، حق تشکیل حذب و آزادی مطبوعات و هزاران موضوع دیگر، این فرصت را دارند که در مسایل اساسی کشورشان سهیم باشند و نظر بدهندو. کشورهای بزرگ فکرهای بزرگ هم دارند و با تحت فشار قرار دادن مردم نه سنگ جلوی پای مردم‌شان می‌اندازند و نه راه را برای اهداف‌شان نا هموار می کنند.
اما کشورهایی که دولت‌مردان کوته فکر داردندو اولین هدف‌شان حفظ قدرت و هیبت است هیچ گاه راه به جایی نبرده‌اند. مهم‌ترین موضوع اختلاف میان مردم و دولت است که خود سال‌های سال باعث عدم پیشرفت و ترقی هم در مردم و فرهنگ‌شان و هم در دولت و توسعه‌ی کشورها‌شان می ‌شود.

آزادباش


آزمایش موشکی ایران در سالهای آینده
زبان فارسی را دریابید!
بازداشت گسترده دانشجویان در 18 تیرماه


تقویم، بدون 18 تیر

دیروز 18 تیر نبود.
چون 18 تیر سال‌های نه چندان دور در تاریخ ایران سکنی گزید و دیگر از تاریخ بیرون نیامد. آدم‌های 18 تیر هم به تاریخ پیوسته اند. 18 تیر فقط یک روز بود و دیگر هم در تقویم ایران 18 تیر وجود ندارد. کسانی در آن روز به پا خاستند حالا یا در اعماق زمین خوابیده اند و یا خود را به خواب زده اند. و چه سخت است این‌چنین خواب زده هایی را بیدار کردن.
کاش آن روزها دوباره برگردد و من بیش از یک کودک دبستانی باشم. کاش جای آن‌ها با این‌ها عوض شود. کاش شرمنده‌ی آن دلاورمردان نبودم.
حالا برنامه‌های تلویزیون‌های جهانی از نمادهای 18 تیر به عنوان معلم دروس زندان و دادگاه استفاده می کنند. اسم نمی‌برم چون برای‌شان احترام قایلم. ولی آن‌ها برای کسانی که به خاطرشان آزار دیدند، حبس شدند، مردند، گم شدند، دویدند و خون دل خوردند ارزش قایل نشدند.
حالا به جای زیاد شدن جمعیت 18 تیری، روز به روز بر مردمان ترسویی که همان روزها هم نان به نرخ روز می‌خوردند و قدمی برای حمایت از جوانان‌ وطن‌شان بر نداشتند افزوده می‌شود.
وای بر روزی که نماد آزادی یک ملت راه و چاه و چگونه‌گی فرهنگ حبس کشیدن را به رهروانش بیاموزد!!!
در ضمن فکر می کنم همین روزها سفارت آمریکا در زندان اوین راه اندازی شود و از همان‌جا هوا پیماهایی برای مهاجرت در نظر گرفته شود!!!!!!!!!

آزادباش

یادواره کوی دانشگاه





مبارک باد آن جامه که اندر بزم پوشندش،
گوارا باد آن باده که اندر فتح پوشندش
شما را باده و جامه
گوا را و مبارک باد!
...
...
...



آری, آری, جان خود در تیر کرد آرش.
کار صدها صدهزاران تیغه ی شمشیر کرد آرش

...
...
...

کودکان دیری ست در خوابند،
در خواب است عمو نونروز.
می گذارم کنده ای هیزم در آتش دان،
شعله بالا می رود پرسوز.









تخلفات اینترنتی

در پی لینک اول:
اگر اختلال در روان مردم حکم اعدام دارد، پس زود باشید اعدام کنید!! زود زود زود. همان کسی که اختلال ایجاد کرد را دیگر؟ بابا چرا نمی گیرید؟ بدوید تا در نرفته. آن کسی که با گران کردن همه چیز مردم را به مرز نا امیدی از ایران رسانده. همان که با اجرای وحشیانه ترین احکام در مورد جوانان و دانشجویان امنیت روانی صدها خانواده را مختل کرده اند. همان که آبروی دختری را جلوی یک ملت می بردو همان کسی که باعث شده من این گونه به دور از روانی آسوده بنویسم.




آزادباش

مردم

همیشه وقتی نیاز به درمیان بودن پای ملت در صحنه بود از یک روش قدیمی و کاملا تاثیر گذار استفاده می شد و آن هم چیزی به غیر از بهانه ی حمله ی آمریکا و اسراییل به ایران نبود.
ولی حالا در کمال نا باوری دیدیم که این موضوع حالا که شایعه شده رد می شود. دلیل هم دارد خوب:
الان نیازی به تظاهرات نیست، در حال حاضر انتخابات نیست، کیک و ساندیس گران است.

حمایت از اعتراضات دانشجویی دانشگاه زنجان 


آزادباش