هانا عبدی آزاد شد

خدای بزرگ را سپاس، که بعد از دیر زمانی،‌خبر خوبی هم روی پست‌های این بلاگ و سایر بلاگ‌ها رفت.


بامدادخبر:

هانا عبدی، فعال حقوق زنان، دانشجوی 21 ساله‌ی دانش‌گاه پیام نور شهرستان بیجار از زندان آزاد شد.
بر اساس گفته‌ی محمد شریف، وکیل هانا عبدی، وی امروز 8 اسفندماه 1387 پس از گذراندن دوران محکومیت خود از زندان آزاد شده است. هانا هم اکنون از تبریز عازم سنندج، محل زندگی اش است.

محمد شریف در مورد پرونده‌ی روناک صفازاده نیز گفت روناک بدون صدور هیچ حکمی در زندان به‌سر می برد و قرار است جلسه‌ی دوم رسید‌ه‌گی به پرونده‌ي وی روز شنبه 10 اسفندماه برگزار شود. روناک صفازاده سال گذشته به همراه هانا عبدی بازداشت و هنوز در زندان به سر می برد ولی هنوز هیچ حکمی برای او صادر نشده است. اولین جلسه رسیدگی به پرونده روناک در اسفندماه سال گذشته برگزار شد که بی نتیجه پایان یافت و قرار است پس از یک سال، جلسه‌ی دوم رسیده‌گی به پرونده‌ي روناک در دادگاه بدوی در سنندج روز شنبه با حضور محمد شریف، وکیل او، برگزار شود.
در این باره:




آزادباش

نوروز می‌آید و پاداش‌ها در راه است



همه جای دنیا، جشن‌ها و روزهای بزرگ و مقدس که نزدیک می‌شود، مردم خود را برای پیشواز از این روزها و شادی و جشن‌هایی که در آن روز رسم است، آماده می‌کنند. این راست است که هر جشن و شادمانی و هر روز بزرگی پیش از خودش همهمه و شلوغی دارد.
همیشه، دولت هر کشور و ملتی برای این رسومات برنامه‌های ویژه‌یی در نظر می‌گیرد. برای نمونه: نیروهای امنیتی و انتظامی برای امنیت و نظم مکان‌های شلوغ حاضر و آماده به خدمتند. در خیابان‌ها، جشن و پای‌کوبی به راه می‌افتد و ...

ولی چرا این مسایل برای ایرانیان، فقط و فقط یک رویاست؟ البته این‌جا هم برنامه‌های ویژه‌یی برای مردم در نظر گرفته می‌شود. برای نمونه: نیروهای امنیتی تمام حواس‌شان به لباس و مدل موی جوان‌هاست، تا مبادا خطری برای جان دیگران داشته باشند! در خیابان‌ها، جلوی مراسم سنتی
چند هزار ساله‌ی یک مرز و بوم گرفته می‌شود. گرانی می‌شود، ماشین‌های مردم را راهی پارکینگ می‌کنند، میوه‌های پلاسیده و کهنه‌ی دولتی را به بازار می‌ریزند و خیلی مکانات دیگر هم در اختیار مردم قرار داده می‌شود.

ولی چند سال است که خدمت ویژه‌یی از سوی دولت به دانشجویان و خانواده آن‌ها ارایه می‌شود . آن چیزی به جز ایجاد رعب و وحشت، حمله‌ی چند نفره و خجالت‌آور به محل سکونت، بازداشت غیر قانونی و شبانه در خیابان، محروم کردن خانواده‌ها از آغاز کردن سال جدید در کنار فرزندان‌شان، چشم انتظاری و دوری از فرزند و خانواده.





در حیرتم که این‌ها چه‌گونه سر سفره‌ی هفت‌سین می‌نشینند و به صورت فرزند و پدر و مادر نگاه می‌کنند. چه‌طور پاداشی که از بازداشت یک بی‌گناه، شکنجه‌ی یک کودک و یا برهم زدن آسایش* یک خانواده به‌ جیب می‌زنند را، صرف شیرینی و شکلات عیدشان می‌کنند.

*البته اگر آسایشی در این مملکت وجود داشته باشد

مرحله دوم هجوم به دانشجویان پلی تکنیک آغاز شد

از صبح امروز نیروهای اطلاعاتی با حمله به منازل اعضای فعلی و سابق انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر تعدادی از دانشجویان را بازداشت کردند. تاکنون احمد قصابان، نریمان مصطفوی و مهدی مشایخی ۳ دانشجوی انجمن اسلامی پلی تکنیک و همچنین عباس حکیم زاده عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت و عضو سابق انجمن اسلامی پلی تکنیک بازداشت شده اند و از وضعیت برخی دیگر از دانشجویان اطلاعی در دست نمی باشد....

26 دانش‌جوی دانش‌گاه امیرکبیر بستری شدند
بامدادخبر: در پی حوادث دیروز دانشگاه امیرکبیر و درگیری نیروهای بسیجی با دانشجویان این دانشگاه 26 دانشجو در اثر ضرب و تم مجروح و روانه بیمارستان شدند....


فیلم حمله چماقداران بسیجی و سپاهی به دانشجویان پلی تکنیک



آزادباش

خاتمی می‌آید ـ خاتمی نمی‌آید





باید به یاد آن هشت‌ سالی بی‌افتم که کمی تا قسمتی آسوده‌گی، هرچند مجازی و دل‌خوش‌کنک، آسمان این مرز و بوم پیر و خسته را سایه انداخته بود؟ یا به آینده‌یی بی‌اندیشم که بود و نبود این هشت سال را زیر پرسش خواهد برد؟

خاتمی هشت سال بود. هشت سال پر فراز و نشیب. آن‌طور که باید سپری می‌شد نشد. آن‌ کاری که قول داده بود نکرد. اصلاحات، چاره‌ی کار این دشت، با این همه علف هرزه نبود.

احمدی نژاد آمد. ساده آمد. به ساده‌گی آرامش هشت ساله را بر هم زد. هشت سال مبارزه‌ی دوم خردادی‌ها را زیر پا گذاشت و اثری از آن دوران باقی نگذاشت. انگار که صد سال است هیچ اصلاخی روی این مملکت صورت نگرفته.

پس خاتمی چرا آمد؟ آمد که مردم را کمی سرگرم کند، تا برنامه‌های آینده‌ی نظام پی‌ریزی شود؟ آمد که آرام‌بخشی روی درد کهنه‌ی بیست و چند ساله‌ی این ملت بگذارد تا برای دردهای امروز آماده باشند؟ هشت سال دم زدن -و فقط دم زدن- از دانش‌جویان چه شد؟ که نتیجه‌ی آن پر کردن سلول‌های اوین باشد؟ در این سه سالی که دانش‌گاه ها را به خاک و خون کشیدند، کجا بودی آقای سید محمد خاتمی؟

یک بار با نرفتن‌ات آزادی‌خواهان را نادیده گرفتی. در مقابل فریادهای "استعفا! استعفا!" گوش‌های‌ات را گرفتی. حالا چرا می‌خواهی بیایی؟ بیایی که آتش مردم را خاموش کنی؟ دوباره با سخنان زیبای‌ات دل‌ها را ببری؟

این بار نیا و بگو که با مایی. بگذار بفهمیم چرا دوستت داریم.





بازداشت سردبیر خبر ورزشی و ...

ناصر احمد پور، سردبير روزنامه خبر ورزشی، مهدی هژبری، مدير اجرايی روزنامه نود و حامد قاسمی نويسنده روزنامه البرز ورزشی، روزنامه نگارانی هستند که در ساعت هشت و سی دقيقه سه شنبه شب در محل کار خود بازداشت و پس از بازرسی منزل شان به زندان اوين منتقل شدند......ادامه

پیام دبیرکل یونسکو به مناسبت روز جهانی زبان مادری

دو فعال زن کارگری شلاق خوردند



آزادباش

سه دهه کم نیست

سه دهه کم نیست. برای آباد کردن یک سرزمین فقیر و بایر و البته زمان خوبی هم هست برای ویران کردن سرزمینی با هزاران سال آبادی و افتخار. با خاکی مقدس و مردمانی قابل ستایش؛ سی سال کم نیست.

سه دهه کم نیست. سی سال کم نیست. برای بها دادن به پیش‌رفت یک ملت و برای هرچه بیش‌تر، با شکوه جلوه دادن یک تاریخ پر از افتخار. برای دست بردن به تاریخ و از یادهای- نه همه کس- بردن نام و نشان ایرانی‌های حقیقی نیز، سه دهه کم نیست.

برای نجات دادن مردمی ، از بلایایی چون: فقر و گرسنه‌گی، به جرم بی گناهی مجازات شدن، دوری از خانواده و ... سه دهه کم نیست. برای گرسنه‌تر کردن گرسنه‌گان و سیرتر کردن ثروت‌مندان، که یکی از ناتوانی و دیگری از شکم پرش توان راه رفتن نداشته باشد، سه دهه کم نیست.

در سه دهه می‌شود کاری کرد که پدر و مادریی از دانش‌جو شدن فرزندشان بالا و پایین بپرند و نذری بدهند. مهمانی بگیرند و حتا در اوج فقر و نداری به امید آینده‌یی درخشان نتیجه‌ی زنده‌گی‌شان را راهی راه علم و تحصیل کنند. همین زمان کافی‌ست تا همان پدر و مادر از قبولی پسر و دخترشان در دانش‌گاه هراس‌ناک شوند و دعای‌شان فقط برای زنده و سالم بازگشتن عزیز دل‌شان دارند، از این میدان نبرد نا برابر که در طرفی عده‌ای با دست خالی و دلی پر از احساس به وطن و هم‌وطن و در سوی دیگر زندان‌بانانی که به موقعش خدا را هم نمی‌شناسند.

سه دهه بس است برای این که کودکان را از خیابان‌های سرد، با شکمی گرسنه و لباسی پاره، به خانه‌یی گرم که نان گرمی هم درآن باشد برد.

برای آگاهی یک ملت هم سه دهه کافی نیست؟





آزادباش