چه چیز حسین درخشان معلوم بوده که حالا می‌خواهید حکم‌اش را معلوم کنید؟



در روزهایی اخیر شایعه‌یی مبنی بر دادخواست اعدام برای حسین درخشان، وبلاگ‌نویس مشهور ایرانی روی دنیای مجازی اینترنت آمده. این وبلاگ‌نویس دو سال است که دور از خانواده و دوستان خود به سر می‌برد اما هنوز هیچ‌کس به‌طور قطع نمی‌تواند بگوید که وی مخالف نظام است، موافق نظام است یا بر اساس کدورت‌های شخصی با یک سری از افراد در زندان است.

اما هیچ کدام از این‌ها مهم نیست. من حسین درخشان را فقط از روی نوشته‌ها و اخبار می‌شناسم ولی چیزی که مهم است این است که این زندانی مانند اکثر زندانیان عقیدتی - سیاسی سایه‌ی سنگین نقض حقوق بشر در زندان‌های ایران را بالای سر خود دارد. عدم روشن کردن موضوع پرونده برای اذهان عمومی و احتمالن خانواده، بی‌خبری از محل دقیق بازداشت وی، عدم ملاقات با خانواده و وکیل و بسیاری موارد دیگر در مود این زندانی در ابهام کامل است.

حسین درخشان انسان است و وظیفه‌ی انسانی ایجاب می‌کند مانند هر انسان دیگری حقوق بشر در مورد وی اجرا شود و اختلاف عقیده داشتن با حسین درخشان نباید موجب شود که این وبلاگ‌نویس مورد توجه قرار نگیرد.

آقای دادستان تهران! مگر طوماری بلندتر از طومار 25 خرداد وجود دارد؟



دادستان تهران برای بار صدم خبر از محاکمه‌ی سران جنبش سبز داده است! این چیز تازه‌یی نیست اما این قسمت اش آدم را به خنده می‌اندازد که توجیه دادستان تهران برای این تهدید طومار مردمی است که به مجلس آورده شده است!

نخست این پرسش پیش می‌آید که از کی تا به حال مجلس مردمی شده که از مردم طومار تحویل می‌گیرد و اگر هم تحویل می‌گیر چرا فریادها، اشک‌ها، ویدئوها و به‌ویژه عکس‌ها و نوشته‌هایی که خبرنگار و نویسنده‌اش مردم بودند ندید که با یک جست و جوی ساده در گوگل می‌توان پی برد که در بزرگ‌ترین طومارها هم نمی‌گنجند؟

اما حالا که آقای دادستان بیان کرده که به نظر مردم قرار است محکمه برگزار کند باز هم پرسشی پیش می‌آید که مگر در طول تاریخ بشریت طوماری بلندبالاتر از ده‌ها میلیون جمعیتی که در روزهای 25 خرداد 1388، آخرین جمعه‌ی ماه رمضان سال قبل و ده‌ها روز مشابه دیگر به خیابان آمدند و خود را در معرض دید صدها میلیون نفر از جمعیت دنیا قرار دادند وجود دارد؟ مگر سند و مدرکی محکم‌تر از خون ندا و سهراب و اشکان کیانوش و ترانه و  ده‌ها نفر دیگر که بی‌گناه روی خیابان‌ها ریخت وجود دارد؟

اگر قرار باشد به حرف مردم کسی محاکمه شود انقدر قاتل و دزد و مال مردم خورده و خون مردم ریخته وجود دارند که حالا حالاها نوبت کسی نمی‌شود، چه برسد به مهدی کروبی و میرحسین موسوی که خود عضوی از همین طومار مردمی هستند و به دنبال حق مردم و خودشان!

نیاز به حمایت بیش‌تر از مهندس موسوی؛ هرکس از حمایت مردم برخوردار باشد در امان است!



بعد از حملات نابخردانه ارازل به منزل شیخ مهدی کروبی حالا فضای امنیتی به اطراف خانه‌ی میرحسین موسوی کشیده شده است و همه خوب می‌دانند جلوگیری ارتباط یک مقام سیاسی محبوب با مردم نشانه‌ی احساس خطر قدرت‌طلبان از آن شخص است.

ماه رمضان فرصت خیلی خوبی بود برای این‌که ثابت شود جنبش سبز زنده است و هر روز هم ریشه‌های‌اش گسترده‌تر و ضخیم‌تر هم می‌شوند چرا که آسب نزدن به شخص آقای کروبی نشانه‌ی دل‌رحمی حمله کننده‌گان نیست و حمایت و عشق و علاقه خالصانه مردم جلوی هرگونه آسیب جسمی به ایشان را گرفت.

حالا مهندس موسوی احتیاج به حمایت دارد تا زورگویان بفهمند که جنبش سبز فقط با تظاهرات میلیونی قدرت‌نمایی نمی‌کند و بدون حضور فیزیکی هم انقدر قدرت دارد تا جلوی خیلی کارها را بگیرد. آقای موسوی شاید با خیلی از اهالی جنبش سبز اختلاف عقیده داشته باشد، درست مانند آقای کروبی، اما جنبش سبز متشکل از همین عقاید و باورهای گوناگون است و همین افکار متنوع این قدرت را به این جنبش بزرگ داده است.

وبلاگ‌نویسانی که در روز تولد وبلاگ فارسی در زندان هستند...



درحالی که شانزدهم شهریورماه دهمین سال‌روز تولد وبلاگستان فارسی است، وبلاگ‌نویسان ایرانی به پایگاهی قدرتمند در مبارزه علیه ظلم و فساد تبدیل شده‌اند و زورگویان از این قدرت می‌ترسند. فیلترینگ گسترده، بازداشت وبلاگ‌نویسان به دلایل واهی و دروغین و اختلالات پیاپی در سرعت و صحت اینترنت نتوانسته جلوی این موج بزرگ را بگیرد و بلاگستان فارسی هر روز قدرتمندتر می‌شود.


 1- سیامک قادری: در تاریخ ۱۷ مرداد گزارش شد سیامک قادری، روزنامه‌نگار و خبرنگار سابق ایرنا، بازداشت شد.


2- علی بهزادیان نژاد: علی بهزادیان‏نژاد، عضو ستاد میرحسین موسوی، در روزهای ابتدایی پس از انتخابات دستگیر و به شش سال حبس محکوم شد . وی هم اکنون در زندان اوین و در بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات نگه داری می شود ولی با تقاضای وی برای انتقال به زندان مشهد موافقت شده است.


3- حسین رونقی ملکی: حسین رونقی ملکی در دی ماه ۱۳۸۸ بازداشت شد.

 4- امیرحسین کاظمی: امیرحسین کاظمی، عضو شاخه جوانان نهضت آزادی، در تاریخ ۱۵ اسفند ماه ۱۳۸۸ بازداشت شد.

5- هنگامه شهیدی: هنگامه شهیدی، روزنامه نگار و مشاور دبیر کل و عضو حزب اعتماد ملی، در تاریخ ششم اسفند ماه ۱۳۸۸ در پی احضار به دفتر پیگیری وزارات اطلاعات بازداشت شد.


6- محمد پور عبداله: محمد پورعبداله در تاری ۲۴ بهمن  ماه ۱۳۸۸ بازداشت شد.

7- امیر اصلانی: امیر اصلانی در سال ۱۳۸۸ در حوادث بعد از انتخابات ایران بازداشت شد.

یک هفته حمله کردند تا کروبی یک روز از خانه بیرون نیاید!


  تمام شد، با همه‌ی فحش‌هایی که دادند، اشک‌آورهایی که پرت کردند، توهین‌هایی که کردند، مزاحمت‌ةایی که برای همسایه‌های‌اش ایجاد کردند، تیرهایی که شلیک کردند و با همه‌ی حملات سرد و گرم‌شان یک مو هم از سر شیخ کم نشد. کمی که فکر کنیم می‌بینیم چه‌قدر بزرگ است این مهدی کروبی!

شیخ شجاع جنبش سبز زورگویان را به روزی انداخته که برای جلوگیری از یک روز بیرون آمدن‌اش در روز جمعه، یک هفته ده‌ها نفر اجیر شده را با تمامی امکانات جنگی درب خانه‌اش می‌فرستند و شیخ را در خانه‌اش به خیال خودشان زندانی می‌کنند، غافل از این که شیخ شجاع هر روز خانه‌ی جدیدی در دل مردم به پا می‌کند!

شیخ صحیح و سالم و سرافراز روی پای‌اش ایستاده و حالا درک‌اش ساده‌تر است که چه‌قدر وجودش با ارزش است که این همه مرد مسلح درب خانه‌اش مستقر می‌شوند اما توان‌اش را ندارند که یک تلنگر به وی بزنند. این زشتی‌ها هرچه که بیش‌تر باشد، نام کروبی را در تاریخ آینده‌گان زیباتر و پررنگ‌تر جلوه خواهد داد.

چه خوب است روزهایی که از یک حرف شیخ منزجر می‌شویم و با هر لحنی که دل‌مان می‌خواهد به وی می‌تاززیم که چرا حرف‌اش با ما متفاوت است این روزها را به یاد آوریم و بگذریم.