یادش بخیر؛ چه "بالاترینی" بود!

همه ی خبرگزاری ها، اخبار روز، اخباری که امکان اش نبود رسانه ای شوند، وبلاگ هایی که مطالب شان دیده می شد، کمک به انتشار عکس ها و ویدئوهای جنبش سبز، بیانیه های موسوی و کروبی به طور خلاصه بگویم: "یک شبکه ی اجتماعی بسیار قدرتمند و کارآمد".

وبسایت بالاترین را بیش تر از انتخابات 88 شناختم. سیستم خیلی جالب و قانونمند در به اشتراک گذاری مطالب، تصاویر، اخبار و ویدئوهای مختلف که حتا قدرت این را داشت یک خبر کوچک را از خانواده ای نیازمند، به خبر روز تبدیل کند. رای دادن به شکلی بود که واقعن لینک ها بر اساس شایستگی به چشم می آمدند. حالا بماند که برخی هم شیطنت هایی می کردند ولی تقلب های شان زیاد به چشم نمی آمد. اما امروز این چنین نیست و واقعن گاهی فکر می کنم وارد فضای دیگری شده ام و فقط آدرس همان است.

حالا وارد بالاترین که می شوی امتیاز لینک ها شگفت زده ات می کند! لینکی درباره یک خاندان که شاید در دنیا جمعن چند هزار نفر طرفدار داشته باشند و می خواهند از یک "مستبد خونخوار" که یار شفیق اش "شعبان بی مخ است" قهرمانی تاریخی بسازند در عرض چند دقیقه ده ها رای می آورد ولی یک لینک درباره زندانیان سیاسی، نقض حقوق بشر، مسایل علمی و ... با جان کندن کاربران داغ می شود.

امروز در بالاترین طرفداران جنبش سبز و جامعه مدنی ایران مورد توهین های پی در پی قرار می گیرند و ادبیاتی که یک گروه کم تعداد (که البته هرکدام چندین "آی دی" دارند) راه انداخته اند آدم را یاد انجمن های وبسایت های بی در و پیکر می اندازد.

بدون شک وبسایتی با این حجم از لینک را کنترل مطلق کردن و جلوگیری کردن از هرگونه تخلف در آن ممکن نیست ولی شاید بتوان با جلوگیری از تخلفات و بی ادبی های مشهود که اکثرن هم از کاربران پرامتیاز سر می زند به بازگشت بالاترین به روزهای خوب اش کمک کند. این که هرکس آزاد است لینکی با محتوایی دل خواه منتشر کند به جای خود ولی منفی های بی مورد به لینک ها، فحاشی و بی ادبی در بخش نظرات، بالا آوردن یک لینک به صورت باندی و... چیزی نیست که بالاترین چند سال پیش دنبال می کرد.

ادعای آزادی و ادبیات "شعبان بی مخی"

پس از انتخابات ریاست جمهوری و انتخاب دکتر حسن روحانی، موج امیدواری در میان جامعه مدنی برای تحقق خواسته های حداقلی شان ایجاد شده و همه بی صبرانه منتظرند تا حسن روحانی کلید معروف اش را درقفل هایی که در این هشت سال ساخته شد ببرد و وضعیت را کمی بهبود بدهد. این موج امیدواری تا جایی رسیده که بسیاری از کارشناسان آن را از دوم خرداد هم بزرگ تر و مهم تر می دانند و حرکتی رو به جلو در ادبیات و رفتارهای مدنی مردم و فعالان سیاسی می دانند.

از اصلاح طلبان تندرو گرفته تا میانه روها، ملی مذهبی ها، لیبرال ها و حتا بسیاری از طرفداران پر و پا قرص جمهوری اسلامی با رای دادن به حسن روحانی امید بسته اند به تغییراتی متناسب با دیدگاه های فردی و یا حزبی شان.

چیزی که همیشه در جامعه ی مدنی ایران و کسانی که پیشگام و یا همراه با جنبش آزادی خواهی ایران بوده اند مشهود است و جای تردیدی در آن نیست ادبیاتی آرام، به دور از خشونت، به دور از توهین و فحاشی به هر شخصی، بی طرفی در قضاوت و عدم تعصب است که این ادبیان چندین دهه است این جنبش را پایدار نگه داشته.

این یاد آوری در مورد ادبیات جامعه ی مدنی ایران به علت تعجب از جریان "شاه دوست" است که به قول خودشان جان تازه گرفته اند و پس از پخش مستندی پر ازتحریف تاریخ و طرفدارانه از شبکه ی من و تو به تکاپو افتاده اند. البته ایجاد هیجان در این دوستان اغلب مواقع همراه با فحاشی به طرف مقابل و یا در بهترین حالت توهین و تحقیر مخالفان شان همراه است.

جالب این جاست که طرفداران استبداد رضاخان که مخلوق نسل شعبان بی مخ ها است و خودکامگی اش را پسرش هم تایید کرده، برای همه ی جنایات رضا خان توجیهی به سازندگی را می آورند! مگر دولتی در طول تاریخ در هیچ کشوری وجود داشته که از خود سازندگی و ساخت و ساز به جای نگداشته باشد؟

نکته ی آخر این که ادبیات شعبان بی مخی و نوچه های اش دیگر جایی در جامعه مدنی ندارند. مثال ساده این که هرکس به پوشش اجباری و تصمیم برای اجبار در نوع پوشش معترض است کشف حجاب را که صد البته بدتر از حجاب اجباری است را هم محکوم می کند.

شیخی برای تغییر؛ مهدی کروبی

 تغییر برای ایران؛ این شعار بیش ترین اثر را در تغییر تصمیم ام برای عدم شرکت در انتخابات 1388 داشت. نام مهدی کروبی  به اندازه ی این شعار بود؛ پیشینه ی سیاسی اش و جسارت اش ترغیب ام کرد تا پای صندوق رای بروم با این که می دانستم میرحسین موسوی طرفداران بسیار بیش تری دارد. وقتی تا ساعات نخست اعلام نتایج میرحسین با اختلاف بسیار بالا به نفر پس از خود در رتبه نخست قرار داشت و مهدی کروبی با تعداد آرای متحیر کننده (زیر 100 هزار نفر) در رده ی آخر قرار داشت تلویزیون را خاموش کردم و خوابیدم؛ انگار می دانستم نتایج طور دیگری اعلام خواهد شد.
 
مهدی کروبی پای رای ام ایستاد و من هم تا ابد خواهم گفت که به این رای عشق می ورزم و افتخار می کنم. شیخ تهدید شد، توهین شد، کتک خورد و باز هم ایستاد. خیلی ها که معلوم الحال هستند این ها را حرص قدرت می دانستند و هنوز هم می دانند. خوب است این دوستان سال 84 را به یاد بیاورند که مهدی کروبی پس از آن انتخابات، در آن فضای سیاسی که مردم به هیچ وجه مانند امروز حامی نبودند، از تمامی پست های حکومتی خود کناره گرفت و حزبی مستقل تشکیل داد.
 
تغییری که امروزه ایجاد شده و اهمیتی که مردم عادی از جمله خود من به مسایل سیاسی و فعالیت های مدنی می دهند بدون شک بی تاثیر از ایستادگی مردان بزرگی چون میرحسین موسوی و مهدی کروبی و زنان دلیری مانند زهرا رهنورد نیست. شاید اگر لحظه ای لغزش و عقب نشینی در رفتارهای این محصوران بی عدالتی وجود داشت دل خیلی ها سرد می شد و عواقب جبران ناپذیری برای جامعه مدنی ایران به جا می گذاشت.
 
امروز شاهد این هستیم که با وجود بیماری های متعدد که همراه با سن بالای مهدی کروبی همراه است زندان بان ها حتا از درمان وی در آسایش هراس دارند و این ها هرچند دل ها را خون می کند ولی خودش دل گرمی است برای ادامه ی راه
تغییر برای ایران

مشقی برای بی بی سی؛ آذربایجانِ ایران" نه "آذربایجانِ ج.ن.و.ب.ی"

رونمایی از چهره ی واقعی بی بی سی و صدای آمریکای فارسی (نه پارسی) از زمان بعد از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم ایران بهتر و پر رنگ تر انجام شد؛ زمانی که مردم برخلاف خواسته ها و تبلیغات منفی این شبکه ها اتحادشان را نشکستند و رای دادند و کسی را که صلاح دانستند انتخاب کردند.


در این سال هایی که از دو انتخابات سوال برانگیز نهم و دهم گذشت، همیشه بی بی سی و صدای آمریکای فارسی سعی می کردند اخبار زندانیان سیاسی، خرابکاری های دولت و نقض حقوق بشر در ایران را به صورت گسترده به گوش ها و دیده ها برسانند و خود را صدای جنبش اعتراضی ایران جلوه دهند.

  اما در این چند هفته به وضوح تغییر مواضع بی بی سی در پوشش اخبار داخلی ایران از جمله سخن های دکتر روحانی، اخبار مربوط به زندانیان (مرخصی ها، آزادی ها و بازداشت ها) و خبرهای مربوط به فعالین مدنی و ... به چشم می خورد به طوری که در نیم ساعت اخبار بی بی سی اخبار افغانستان، مصر و یا حتا سقوط یک هواپیما در کره جنوبی به ریزترین شکل ممکن تشریح و تفسیر می شود ولی در حالی که در یکی از حساس ترین شرایط سیاسی تاریخ ایران هستیم مهم ترین اخبار مربوط به ایران (به ویژه داخل ایران) اگر بیان شوند به شکب اخبار کوتاه است و گذری!

صدای آمریکا هم که در این چند وقت کل شبکه را کنترات داده بود به آن آقای عینکی که اسم اش را هم نمی دانم و فقط کارش تماس با مخالفان رای دادن و سرزنش رای دهنگان بود و این کار را تا روزها پس از انتخابات ادامه داد.

این رفتارها با مطلب بی شرمانه ی بی بی سی به اوج رسیده و خوب است که رسانه ی کودتاگر بی بی سی بداند و یاد بگیرد که از این به بعد بنویسد و بخواند "آذربایجانِ ایران"

خواسته های حداقلی پیش از خواسته های بزرگ تر

هر روزی که به آغاز ریاست جمهوری حسن روحانی نزدیک می شویم بر کسانی که به امید کلید تدبیر و امید رای شان را در صندوق انداختند روشن تر می شود که نیاز به حمایت مداوم از برگزیده ی مطلق مردم بسیار مهم و لازم است. صد البته حمایتی همراه با نقدهای منطقی و به موقع و همچنین پیگیری و تشویق برای انجام و به سرانجام رساندن وعده های انتخاباتی.

عده ای از ابتدای موجی که برای انتخابات شکل گرفت قصد ایجاد نا امیدی و سرخوردگی در مردم داشتند که تا اینجا هیچ موفقیتی به دست نیاورده اند. البته این عده حتا پس از پیروزی مردم در انتخابات هم کوتاه نیامده اند و هر روز به بهانه ای مردمی که در انتخابات شرکت کردند را بی فکر می خوانند؛ چرا که به طرز تفکر آن ها (که اغلب هم طرفدار شاهنشاهی که خود نوعی دیکتاتوری مطلق است) توجه نکرده اند و انتخابات را تحریم نکرده اند.

بدون شک پس از این همه سال سختی و رنجی که مردم کشیده اند و این همه ناکارآمدی ها و ضررهای با قصد و بی قصدی که به زندگی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مردم ایران زده شده هیچ عقل سالمی از حسن روحانی انتظار ندارد که در یک هفته یا یک ماه یک ویرانه را آباد تحویل بدهد! اینجا خواسته های حداقلی می توانند اولین کلیدی باشد که مردم خودشان در دس تحسن روحانی قرار بدهند که از هر نظر به نفع ما و دولت منتخب مان است.

ما همه دوست داریم حصر شکسته شود و زندانیان سیاسی آزاد شوند ولی چنین چیزی چطور ممکن می شود وقتی از طریق هیچ رسانه ی ملی یا دولتی و یا حتا خصوصی نشود این موضوع را مطرح کرد؟ فیسبوک و تویتر و بالاترین رسانه مجازی هستند ولی یادمان باشد اکثر قریب به اتفاق جمعیت این شبکه ها را خود م شکیل می دهیم. رسیدن به خواسته های حداقلی یعنی ما حق اعتراض داشته باشیم تا بتوانیم به مورد اعتراض دست پیدا کنیم.

همه ی ما دوست داریم زندگی اقتصادی بهتری داشته باشیم. خواسته حداقلی برای رسیدن به اقتصاد خوب، حمایت از تولید داخلی است و کوتاه کردن دست غارتگرانی مانند چین از بازار آزاد ایران است که خود همین ها هم یک سری پیش نیاز دارند.

هرچه که ما دوست داریم به میل خودمان باشد نیاز به خواسته های کوچکی دارد که سال هاست هم خیلی جدی گرفته نشده و هم خیلی بی مهری در قبال شان صورت گرفته و نخستین نیاز یک جامعه ی مدنی برای رسیدن به اسن خواسته های داشتن حق برای خواستن نیازهای اش است. به قول میرحسین موسوی همه ی خواسته ها باید از پایین به بالا باشد نه از بالا به پایین.

یک یادآوری خوب و جامع از ایسنا




مدت ها بود حتا به خبرگزاری های ایرانی داخل کشور نگاه هم نمی کردم چون یا بر ضد خواسته های مردمی راه شان را در پیش گرفته بودند و یا اجازه ی هیچ گونه خواسته و نقدی بر دولت نداشتند. امروز لینکی از خبرگزاری ایسنا نظرم را جلب کرد و هفتاد جمله یا بهتر بنویسم هفتاد وعده و برنامه ی دکتر روحانی، رییس جمهوری منتخب مردم ایران را یک جا یادآوری کرده بود که می تواند منبع خوبی برای تکرار این خواسته ها باشد.

این خودش یک نکته رو به جلو است چرا که ر طول این هشت سال هیچ خبرگزاری یا روزنامه ای حتا در این حد آزادی بیان نداشت که بخواهد از دولت نهم و دهم چیزی مطالبه کند یا وعده ای را یادآوری کند. آزادی رسانه ها چیزی نیست که بتوان از کم اش هم گذشت. جسارت رسانه تاثر خودش را می گذارد، کم و زیادش خوب و خوب تر است نه بد و خوب.


1 - به روش‌های کودکانه پایان دهیم تا افراد شایسته انتخاب شوند.

2- اگر فضای دانشگاه امنیتی شود، نمی‌تواند علم تولید کند.

3- آزادی اندیشه، کلید توسعه و پیشرفت همه‌جانبه کشور است.

4 - نقش مراجع در مسیر انتخابات حساس است.

5- مطالبات کارگری مورد توجه مسوولان باشد.

6- از تجارب بازنشستگان استفاده شود

7 - برنامه‌های مدارس بر مبنای دانش‌آموزمحوری باشد.

8 - دولت آینده، دولت فرصت برابر برای مردان و زنان است.

9 - فضای سیاسی و مدارا را دنبال می‌کنیم.

10 - باید امید را بسازیم نه آن‌که فقط آرزو کنیم.

11 - هیچ خیانتی بالاتر از خیانت به صندوق امانت ملی نیست.

12 - هیچکس را نمی‌شود بدون محاکمه مجازات کرد.

13 آمده‌ام قدمی برای سامان امور مردم بردارم.

14 - در مورد حوادث سال 88 حرف‌های زیادی داریم.

15- آموزش عالی مهم‌ترین رکن توسعه سرمایه انسانی است.

16 - قلم و اندیشه باید آزاد باشد

17 - نباید در روابط خارجی خود هر روز اخم کنیم.

18 - شعارم اعتدال، عقلانیت و تدبیر است.

19 - نقش روحانیون از همیشه پررنگ‌تر است.

20 - تحقق عدالت نیازمند اقتصاد کارآمد است.

21 - پایداری حاکمیت صرفا در پیوند با مردم تحقق می‌یابد.

22 - اقتصاد مقاومتی به معنای اقتصاد ریاضتی نیست.

23 - می‌خواهم تهدید را تبدیل به فرصت کنم.

24 - فرق قطعنامه و کاغذ را می‌دانم.

25 - نگذاریم توطئه‌ دشمن برای انزوای ایران عملی شود

26 - میثاق ما عدل است.

27 - مردم ما ثبات امنیت و زندگی آرام می‌خواهند.

28 - هر فکر ایرانی یک کلید است.

29 - آمدم تا خط اعتدال را جایگزین خط افراط کنم.

30 - با شعار نمی‌توانیم در جهان سیاست گام برداریم.

31 - باید تحولی در اقتصاد بوجود بیاوریم.

32 - من عزت و غرور ملی ایرانیان را بازخواهم گرداند.

33 - حتی وزرا را با مشورت مردم انتخاب می‌کنم.

34 - اگر کسی می‌خواهد تحریم ادامه پیدا کند، به من رای ندهد.

35 - مشارکت مردم نباید محدود به 24 خرداد و 22 بهمن باشد

36 - آزادی اندیشه حق مسلم ماست.

37 - هر کس بخواهد اقوام ایرانی را جدا جدا ببیند ،‌او ایرانی نیست.

38 - نخواهیم گذاشت دریاچه ارومیه خشک شود.

39 - دولت تدبیر و امید نخواهد گذاشت جوانان بیکار باشند.

40 - نگرش به جوانان باید تغییر اصولی پیدا کند.

41 - مشاور فناوری‌های نو ریاست جمهوری را در صورت پیروزی در انتخابات منصوب می‌کنم.

42 - دولت ما دولت سازش و تسلیم نیست.

43 - باید زیر پرچم ایران، اسلام و قانون اساسی، کشور را به قله سربلندی برسانیم.

44 - باید انقلابی در سینما شود.

به گزارش ایسنا رییس‌جمهور منتخب ملت ایران پس از 24 خرداد 92 نیز گفته است:

45 - به عهدی که با مردم بسته‌ام وفادار خواهم بود.

46 - تعبیر دولت ائتلافی را نمی‌پسندم.

47 - اعتدال متکی به مسیر قانون‌گرایی است

48 - گام اول، رفع نیازهای فوری مردم است.

49 - دوره تعلیق غنی‌سازی گذشته است.

50 - «داس» نداریم که مدیران را درو کنیم.

51 - انجمن صنفی روزنامه‌نگاران را احیا می‌کنیم.

52 - دروغ و تهمت، شایسته نظام اسلامی ما نیست.

53 - نگاه‌ها در کشور باید معطوف به آینده باشد.

54 - سیاست ما جذب است نه دفع.

55 - جنگ با آمریکا را قبول ندارم

56 - دولت یازدهم منادی صلح و دوستی برای همه ملت‌هاست

57 - از مشورت‌های آقای هاشمی بهره‌ خواهیم برد.

58 - سختگیری نکنید، مردم اخلاق‌مدارند

59 - حکومت مردمی، از رسانه آزاد نمی‌هراسد.

60 - تحقیر مردم قابل قبول نیست

61 - قانون‌گرایی مبنای حرکت دولت آینده خواهد بود.

62 - اعتدال در سیاست خارجی نه تسلیم، نه ستیز ، نه انفعال و نه تقابل است

63 - کابینه فراجناحی، شایسته‌سالار و اعتدال‌گرا تشکیل می‌دهم

64 - نقد دلسوزانه رسانه‌ها به نظام و دولت کمک می‌کند.

65 - دولت قوی به معنی دولت مداخله‌گر نیست.

66 - هویت روحانیت در مردمی بودن آن است.

67 - نباید گسستی میان حکومت، روحانیت و مردم وجود داشته باشد.

68 - مردم صداقت می‌خواهند.

69 - خطر زمانی است که یک گروه خود را مساوی اسلام، انقلاب و ولایت فقیه بداند.

70 - با صبر، حوصله و استقامت مردم از مشکلات عبور می‌کنیم.

منبع خبر:

70 جمله کلیدی که روحانی نباید فراموش کند

حالا مرد نقاش و فرزند احمد را به خاطر خودشان دوست داریم!

با خبر بیمارستان رفتن نقاش سبز دل ام خیلی گرفت

چهار سال قبل وقتی رای ام طی یک عملیات پلید گم شد، خیلی نا امید شده بودم و فکر می کردم ایران برای همیشه به دست زورگویان سپرده شد! هیچ امیدی برای تغییر و حتا اصلاحات در من و بسیاری از دوستان همفکرم باقی نمانده بود. همه فکر می کردیم داستان سال 84 پیش خواهد آمد و موسوی و کروبی هم در سکوت کامل و بدون پاسخ دادن به مردم به سر کارهای خود باز خواهند گشت و طبق عادت زشتی که بسیاری از ایرانی ها دارند، زور قضاوت کردیم...

وقتی میرحسین موسوی را روی سقف پاترول در روز 25 خرداد از میدان امام خمینی (توپخانه سابق) به سمت میدان فردوسی حرکت می کرد و مردم با فریاد "یا حسین...میرحسین" دفتر کیهان را می لرزاندند و وقتی مهدی کروبی (فرزند احمد) به میان مردم عزادار به بهشت زهرا آمد، جرقه های اعتماد در دل مردم روشن شد؛ اعتمادی که سال ها بود کسی را برای تخلیه اش پیدا ،نمی کردند.

امروز حدود 900 روز است که مهدی کروبی (فرزند احمد) و میرحسین موسوی به همراه همسر بزرگوارش زهرا رهنورد شاید حتا نمی بینند و نمی شنوندو نمی خوانند که مردم از چهار سال پیش هم محکم تر پشت شان ایستاده اند؛ آن قدر که به امید باز شدن روزنه ای برای شکست حصر، رای هم دادند! مردمی که در غم و شادی فریاد می زنند: "موسوی و کروبی آزاد باید گردند" هنوز و همیشه آن ها که پای شان ایستاده اند را فراموش نخواهند کرد.

امروز وقتی برای چندمین بار خبر بیمارستان رفتن موسوی را خواندم دل ام آزادی اش را بیش تر از پیش خواست، نه برای این که رای ام را پس بگیرد و نه برای این که بیانیه بدهد، به این خاطر که حق اش کنار مردم بودن است. مهدی کروبی فرزند احمد و میرحسین موسوی و زهرا رهنورد باید آزاد شوند تا شادی واقعی به دل مردم بنشیند. این نخستین خواسته تک به تک مردمی است که نام دکتر روحانی را روی کاغذهای رای نوشتند.