سه دهه کم نیست. برای آباد کردن یک سرزمین فقیر و بایر و البته زمان خوبی هم هست برای ویران کردن سرزمینی با هزاران سال آبادی و افتخار. با خاکی مقدس و مردمانی قابل ستایش؛ سی سال کم نیست.
سه دهه کم نیست. سی سال کم نیست. برای بها دادن به پیشرفت یک ملت و برای هرچه بیشتر، با شکوه جلوه دادن یک تاریخ پر از افتخار. برای دست بردن به تاریخ و از یادهای- نه همه کس- بردن نام و نشان ایرانیهای حقیقی نیز، سه دهه کم نیست.
برای نجات دادن مردمی ، از بلایایی چون: فقر و گرسنهگی، به جرم بی گناهی مجازات شدن، دوری از خانواده و ... سه دهه کم نیست. برای گرسنهتر کردن گرسنهگان و سیرتر کردن ثروتمندان، که یکی از ناتوانی و دیگری از شکم پرش توان راه رفتن نداشته باشد، سه دهه کم نیست.
در سه دهه میشود کاری کرد که پدر و مادریی از دانشجو شدن فرزندشان بالا و پایین بپرند و نذری بدهند. مهمانی بگیرند و حتا در اوج فقر و نداری به امید آیندهیی درخشان نتیجهی زندهگیشان را راهی راه علم و تحصیل کنند. همین زمان کافیست تا همان پدر و مادر از قبولی پسر و دخترشان در دانشگاه هراسناک شوند و دعایشان فقط برای زنده و سالم بازگشتن عزیز دلشان دارند، از این میدان نبرد نا برابر که در طرفی عدهای با دست خالی و دلی پر از احساس به وطن و هموطن و در سوی دیگر زندانبانانی که به موقعش خدا را هم نمیشناسند.
سه دهه بس است برای این که کودکان را از خیابانهای سرد، با شکمی گرسنه و لباسی پاره، به خانهیی گرم که نان گرمی هم درآن باشد برد.
برای آگاهی یک ملت هم سه دهه کافی نیست؟
آزادباش
سه دهه کم نیست. سی سال کم نیست. برای بها دادن به پیشرفت یک ملت و برای هرچه بیشتر، با شکوه جلوه دادن یک تاریخ پر از افتخار. برای دست بردن به تاریخ و از یادهای- نه همه کس- بردن نام و نشان ایرانیهای حقیقی نیز، سه دهه کم نیست.
برای نجات دادن مردمی ، از بلایایی چون: فقر و گرسنهگی، به جرم بی گناهی مجازات شدن، دوری از خانواده و ... سه دهه کم نیست. برای گرسنهتر کردن گرسنهگان و سیرتر کردن ثروتمندان، که یکی از ناتوانی و دیگری از شکم پرش توان راه رفتن نداشته باشد، سه دهه کم نیست.
در سه دهه میشود کاری کرد که پدر و مادریی از دانشجو شدن فرزندشان بالا و پایین بپرند و نذری بدهند. مهمانی بگیرند و حتا در اوج فقر و نداری به امید آیندهیی درخشان نتیجهی زندهگیشان را راهی راه علم و تحصیل کنند. همین زمان کافیست تا همان پدر و مادر از قبولی پسر و دخترشان در دانشگاه هراسناک شوند و دعایشان فقط برای زنده و سالم بازگشتن عزیز دلشان دارند، از این میدان نبرد نا برابر که در طرفی عدهای با دست خالی و دلی پر از احساس به وطن و هموطن و در سوی دیگر زندانبانانی که به موقعش خدا را هم نمیشناسند.
سه دهه بس است برای این که کودکان را از خیابانهای سرد، با شکمی گرسنه و لباسی پاره، به خانهیی گرم که نان گرمی هم درآن باشد برد.
برای آگاهی یک ملت هم سه دهه کافی نیست؟
آزادباش
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر