درباره الی...

وقتی این همه نیرو، و حتا نیروهایی اضافه بر نیروهای رسمی در خیتبان‌ها هستند، این اگر نشانه‌ی ترس از مردم نیست،‌ نشانه‌ی چیست؟ ولی مگر مردم چه می‌خواهند؟ مردم نه اسلحه به دست گرفتند و نا باطوم، نه کشتند و نه زدند و نه حتا فریاد زدند، مگر از غم از دست دادن برادر یا خواهری. آیا صدای گریه و ناله این همه ترس دارد که این همه نیروی تا دندان مسلح را در خیابان‌ها مستقر کند؟ که این همه چماق به دست (این که می‌گویم چماق به دست، منشورم باطوم به دست‌ها نیست، خود چماق به دست‌ها را می‌گویم) در خیابان رژه بروند و نسبت به کودک و نوجوان و پیر و زن و دختر و مرد واکنش‌های غیر انسانی نشان بدهند؟

مردم انقدر درگیری داشتند و دارند که هیچ کس شاید به این فکر نیفتاد که حقوق‌دان شورای نگه‌بان، سخن‌گوی دولت (متهمین اصلی تقلب) است! جای شگفتی دارد، بله جای شگفتی دارد که مورد شکایت، خود به شکایت‌اش رسیده‌گی کند. دستگاه پر از ایراد نظام ایران، نیاز به تغییر دارد و این تغییر چه زور بالای سر ما باشد و چه نباشد، اتفاق خواهد افتاد. غلامحسین الهام، گفته که من کسی را کتک نزدم که پاسخگو باشم! آقای الهام، مگر این لباس‌شخصی‌ها و گاردی‌ها که مردم را طوری می‌زنند که دشمن این‌طور نمی‌زند، از تو و دم و دست‌گاه‌ات فاع نمی‌کند؟ مگر تو و دوستان‌ات ملت ایران را، ملت معترض ایران را خز و خاشاک نمی‌دانستی؟ ما می‌دانیم که تو کسی را کتک نزده‌یی، اما این را هم خوب می‌دانیم که آن‌که می‌گوید بزن، جرم‌اش بیش‌تر کسی است که می‌زند.

غلامحسین الهام یا باید متهم باشد یا باید به شکایات رسیده‌گی کند، سخن‌گوی دولت، مامور رسیدن به شکایاتی است که می‌تواند جلوی خونریزی‌ها را بگیرد، جلوی برادرکشی را بگیرد. شکایت از دولت باید به دست بی‌طرف سپرده شود، نه به دست طرفدار.

آزاد باشیم

هیچ نظری موجود نیست: