انتخاباتی که طبق برنامه پیش می رود

به ظاهر این بار همه چیز مرتب است. همه ی روال انتخابات آن گونه پیش می رود که سال 88 جلو نرفت. کاندیداها ثبت نام کردند. چند اتفاق غیر منتظره و مثلن هیجان انگیز مثل ثبت نام هاشمی و مشایی و رد صلاحیت شدن شان افتاد. اعتراضات قانونی انجام شد و هیچ کس هم حکمی بالاتر از شورای نگهبان صادر نشد تا قاطعیت این شورا زیر سوال نرود. کاندیداها خیلی متین و جدی در هدف شان جلوی دوربین صدا و سیما می روند و گاهی در این میان کسی مثل روحانی همه تک جمله هایی به زبان می آورد که حد اقل به گوش آن ها که هنوز کورسوی امیدی به اصلاحات دارند شیرین است.

مردم هم آرام تر از چهار سال پیش دنبال رویدادهای انتخابات هستند.همان حرف ها که بود هنوز هم شنیده می شود. نامزدها هم آرامتر هستند؛ کاری به هم نداشته اند تا الان. بی شک می دانند چه خبر است و شاید هم یک غافلگیری در راه باشد! بلاخره باید نظرها به سوی دو سه نفر بیش تر جلب شود. هرچه که هست باید آرام پیش برود تا احساس ها روی کار نیایند! عقل ها هم که مدت هاست روی کار نیستند پس می مانند چشم ها و گوش ها!

انتخابات پس از تغییرات 1357 در ایران خودش یک تاریخ است! تقریب تمامی انتخابات های ریز و درشت که در ایران برگزار شده شامل رویدادهای عجیبی بوده که تا سال ها اثرش روی شخص و اجتماع، روحیات جوانان، آزادی های فردی و اجتماعی و زوایای دیگر زندگی مردم باقی مانده. ولی امثال شاید این طور نباشد. انگار قرار است آب از آب تکان نخورد. انگار که یکی دو ماه دیگر کسی انتخابات یادش هم نخواهد ماند. انگار که قرار است همین که هست باشد و فقط ظاهر و لباس و لحنی جدید!

این نامزدها دل به دریا زدن ندارند!

چند دقیقه قبل پس از سخن ها و شایعه های فراوان، در نهایت نام هشت نفر از نفراتی که برای انتخابات ریاست جمهوری ایران نام نویسی کرده بودند از سوی رسانه های رسمی ایران شنیده شد:



1- سعید جلیلی فرزند محمدحسن

2- غلامعلی حدادعادل فرزند رضا

3- محسن رضایی فرزند نجف

4- حسن روحانی فرزند اسدالله

5- محمدرضا عارف فرزند میرزا احمد

6- سیدمحمد غرضی فرزند سیدرضا

7- محمدباقر قالیباف فرزند حسین

8- علی‌اکبر ولایتی فرزند علی‌اصغر

نام هایی که بی شک مانند چند دوره ی قبلی انتخابات هیجان انگیز و به قولی جالب انگیز نیستند. خیلی ها انتظار هاشمی رفسنجانی را می کشیدند و شاید رقابت اش با رحیم مشایی، اما شورای نگهبان صلاحیت هردو را رد کرد. شاید مهم ترین دلیل شورای نگهبان برای رد صلاحیت این دو عواقب باخت هریک از این دو در انتخابات بوده. البته در این که عوامل خارجی شاید ها و حتا بایدهایی را به گوش شورای نگهبان رسانده اند شکی نیست.

از ابتدای امثال خبرهای ضد و نقیض در مورد انتخابات شنیده شده که با هم همخوانی نداشته اند و ندارند اما از همه جالب تر داستان هاشمی است:

آقای هاشمی در نامه ای به صورت رسمی عدم حضور در انتخابات را به علت عدم اعتماد رهبری اعلام کرد ولی  در روزهای پایانی به عرصه انتخابات پا گذاشت و در لحظات پایانی هم رئیس فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس جمهور هشت سال ایران توسط شورای نگهبان رد شد!

با این اوصاف هیچ بعید نیست هاشمی با حکمی شبیه حکمی که برای مصطفی معین صادر شد به انتخابات بازگردد. البته مشایی هم شانس این حکم را دارد. هرچه که هست فعلا این نامزدها در حدی نیستند که آدم را در آخرین لحظه وادار به رای دادن و دل به دریا زدن کند!