چه کار میکنید؟ از این همه مرگ لذت میبرید با خبرها به گوشهایتان نمیرسد؟ هموطنان ما کشته میشوند و شما دنبال بازیهای سیاسی مسخرهتان هستید؟ حدود 200 نفر انسان بیگناهِ بیگناهِ بیگناه کشته شدند، چون شما بیلیاقت هستید. چون کشورمان دست شماهایی افتاده که فقط دوست دارید باشید. این که چهگونه بمانید برایتان مهم نیست. اگر کف خیابانها پر از خون بشود مهم نیست. اگر هزاران نفر از فرزند و پدر و مادر خود بیاطلاع باشند مهم نیست. اگر در عرض دو هفته 200 نفر بر اثر دو سانحهی مشابه بمیرند هم مهم نیست.
به جای این که این همه آدم را آموزش بدهید تا از پست و مقامتان دفاع کنند - به هر شکلی - باید نیروی کار ایجاد کنید. بس نیست این همه خون؟ بس نیست این همه بیکفایتی؟ هرکس از این شکل مدیریت و سردمداراناش دفاع کند، انسان نیست! بهراستی کسی که طرفدار این خون ریختنها و این مرگهای هوایی باشد، نام انسان به او نمیآید. کسی که این مرگها را ببیند و هیچ عملی انجام ندهد، بهراستی که نام انسان برایاش زیادی است. برای یک زن مصری، دهها نامه نوشتند و صدها نفر را به خیابان ریختند، اما برای هموطنان بیگناه ما قدم از قدم برنمیدارند.
شک ندارم تا موقعی که ان دولت و این نیروهای بیکفایت در رأس کار باشند، پستها دیگری را هم باید به مرگ و خون و شهادت و کشته شن و ... اختصاص بدهیم. کاش مسئولین سازمان ملل معنای آن شعری را که بالای در سازمان ملل نوشته شده میدانستند. کاش میفهمیدند که این دو بیت شعر، رگ و ریشهی همهی ایرانیان واقعی را نشان میدهد.
آزاد باشیم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر