اعدام بدون شک وحشتناک ترین نوع گرفتن جان یک انسان، توسط یک انسان دیگر است. این عمل بسیار ناگوار و ناشایست در کشورهایی رواج دارد که بیشتر دچار ضعفهای مادی و معنوی هستند و مهمتر از همه کشورهایی که پیشتار در نقض و زیر پا گذاشتن حقوق انسانها هستند.
به نظر من اعدام مثل پیراستن شاخههای یک درخت است که نه تنها موجب خشک شدن ریشهها آن نمیشود بلکه به شاخ و برگ درآوردن بیشتر آن درخت هم کمک میکند! گرفتن جان یک نفر با فرض این که صد در صد هم خلافکار باشد محکوم است! این که گرفتن جان یک انسان هیچ انسانی را خوشحال نمیکند، حتا اگر مجرم باشد و گناهاش ثابت شده باشد. این عمل در جامعههایی بیشتر رخ میدهد که دولتهایاش توان برقراری امنیت و آرامش را ندارند و از بین بردن و ریشه کردن جرایم برایشان غیر ممکن یا بسیار سخت است!
دولتهایی که بخشهای فرهنگیشان به دست انسانها غیر فرهنگی و بهویژه نظامی باشد بدون شک در فرهنگ جامعه خشونت تزریق میکنند و نخستین راهشان آخرین راه است؛ یعنی اعدام!
اما هولناکترین اعدامها اعدام کودکان و اعدام زندانیان سیاسی است! منظور از اعدام کودکان این نیست که کسی را در کودکی بالای چوبهی دار ببرند! این نوع اعدام ناجوانمردانه فقط در کشورهایی با سابقهی سیاه در نقض حقوق بشر رخ میدهد. انسانها اعدام میشوند چون در کودکی جرمی مرتکب شدهاند! یعنی اگر کسی در 15 سالگی مرتکب قتل شود هم باید تا موقعی که به سن قانونی میرسد زندان بکشد و تازه بعد از رسیدن به سن قانونی و سالها عذاب کشیدن اعدام شود!
اعدام زندانیان سیاسی که یک میراث تاریخی از ستمگران برای ستمگران است بسیار دردناکتر از هر نوع اعدامی است. انسانها جانی را که خداوند به آنها بخشیده از دست میدهند چون انسانهای دیگری از طرز فکر آنها راضی نیستند!
مبارزه علیه اعدام نیاز به گفتمانهای زیاد، نوشتههای زیاد، همکاریهای زیاد و عشق دارد. آری عشق انسان به انسان است که میتواند زندهگی را به انسانهای دیگر ببخشد و این وظیفهی یک قشر خاص از مردم نیست.
۲ نظر:
آخی،طفلکی خیلی دل نازکی ها.دوست دارم ببینم وقتی کسی به قصد سرقت به خونه تون تجاوز کنه،به خواهر و مادر و ناموست تعدی کنه،بکشه و ببره باز هم اینقده دل نازکی میکنی یا نه.بمیرم برات حیونکی.
کسی از روی عشق و علاقه این کارها رو نمیکنه! تا حالا شده بپرسی چرا این فجایع اتفاق میفته ناشناس دلبزرگ؟!
ارسال یک نظر