در دنیای مجازی خلاصه نشویم

همین اکنون اگر روی فیلد یک موتور جستجوگر بخواهیم درباره یکی از رویدادهای روز ایران یا دنیا اطلاعاتی به دست بیاوریم بدون شک چندین لینک و شاید هم چندین صفحه ی نخست لینک هایی هستند که معترضین و مخالفین وضعیت کنونی کشور ارسال کرده اند؛ برخی به شکل طنز و برخی هم به شکل جدی و روزنامه ای. آنقدر مطلب و عکس هست که دیگر سخت بتوان به مطلبی رسید که ذهن آدم را آزار بدهد.

همچنین با استفاده از شبکه های اجتماعی مختلف اطلاع رسانی روی زندانیان و بازداشتی ها و اخبار مربوط به نقض حقوق بشر و حوادث دیگر خیلی خوب است. خوشبختانه پیدا کردن سرویس های آنتی فیلتر  گوناگون کار را برای بیشتر کاربران دنیای بزرگ اینترنت آسان کرده که از محدودیت های عبور کنند و وارد صفحه دلخواه شوند.

همه ی این ها خیلی خوب و دلگرم کننده است. خیلی خوب است که در جایی که بسیاری از مردم به راحتی به آن دسترسی دارند گروه آزادی خواه پیروز باشند ولی گویا کمی قانع شده ایم. آنقدر قانع که انگار کاری با دنیای واقعی نداریم. انگار نه انگار که بیرون از اینترنت هم باید زندگی کنیم یا کم کم این که سعی کنیم زنده بمانیم.

از چه چیزی می ترسیم خودمان هم نمی دانیم. فقط توی مغزمان هم شده که بترسیم قبل از هر اتفاقی می ترسیم. بعد از هر اتفاق هم می تسیم که بعدها بدترش پیش نیاید که همین ترس ها سببب می شود که همیشه بدترش سرما بیاید. خودمان را به هرچیزی عادت می دهیم و یک تخفیف کوچک قانع مان می کند.

هر روز سخت تر زمین می خوریم و هر روز سخت ت بلند می شویم. هر روز افسرده تر، پیرتر و ناتوان تر می شویم و فکرش را هم نمی کنیم که کاری کنیم که حداقل بعد از ما زندگی ادامه داشته باشد.

شرح و توضیح نمی خواهد که چه باید بکنیم و راه اش چیست؛ همه بلدند بهتر از من.

هیچ نظری موجود نیست: