برای زندانیان سیاسی همیشه زود دیر می شود آقای روحانی!

از روزی که حسن روحانی جایگاه ریاست جمهوری را به دست آورده اتفاقات خوبی افتاده. اتفاقات بد هم افتاده ولی گویا بیشتر رای دهندگان و خبرنگاران و کاربران فضای مجازی دیدگاه یکسانی دارند که حالا وقت ایجاد تنش نیست و این یک فرصت بسیار ایده آل برای مردی است که دولت اش را امید و تدبیر نامیده.
 
اتفاقات شیرینی که در این مدت کوتاه افتاده کوچک نیستند هیچ، بسیار هم با ارزش و خوب هستند. انتخاب چند وزیر بسیار خوب (که البته انتخاب جعفر توفیقی می تواند در هرچه بهتر شدن این کابینه نقش بزرگی داشته باشد)، نشستن شخصی مانند احمد مسجد جامعی بر صندلی ریاست شورای شهر تهران،برکناری اشخاصی مانند مرتضوی و شریعتی از سمت های شان و...
 
اما چه مادران و پدران و فرزندانی که چشمه ی اشک شان خشکیده و امید دارند به یک خبر؛ خبر آزادی پدران و مادران و فرزندان شان. حسین رونقی ملکی، مادرش و رفقای اش در این چند وقت کاری کردند که دنیا به احترام شان ایستاد. صدای حسین رونقی صدای زندانیانی بود که مانند حسین حقوق شان در زندان هم پایمال شده چه برسد به بیرون از زندان! ولی در ایران دریغ از یک واکنش امیدوار کننده از یک مسئول. انگار وعده دادن برای احقاق حقوق انسان ها در ایران به حرف های در گوشی بدل شده و فقط سید محمد خاتمی است که بار این شهامت را به دوش می کشد.
 
خوشبختانه حسین اعتصاب اش را شکست، به خاطر مادرش و به خاطر رفقای اش. حسن روحانی شاید حق داشته باشد این روزها بیش تر پیگیر وضع متشنج منطقه و وضع اسفبار معیشت مردم باشد که مجبور هم هست که باشد. اما آقای روحانی می داند و تاریخ این را نشان داده که پیگیری موضوع زندانیان سیاسی خیلی زود می تواند دیر شود؛ همانطور که برای امیرزضا میرصیافی شد و برای اکبر محمدی و برای ستار بهشتی و برای زندانیان کهریزک و کاش که تا باز هم دیر نشده آقای دکتر به فکر کلیدی برای این قفل بزرگ باشد.

هیچ نظری موجود نیست: