آزادباش

11 روز از تحصن دانش جويان دانش گاه تربيت معلم مي گذرد. چه خوب كه سر اين كلاس گران بها بنشينيم و درس بگيريم. درس حق خواهي، تسليم نشدن به خاطر آب و غذايي كه اگربخواهيم براي آن زنده بمانيم به تر است ... كلاس، بسيار پر باري است. تا ببينند و بدانند دانش جوياني كه مي گويند و شنيدم كه مي گويند: همين كه چند سال اسمم دانش جو بوده برايم كافي است. با خجالت هم مي گويم كه در دانش گاه خودمان اين را شنيدم. نه 2 يا ده سال دانش جو بودم مهم نيست. چه‌گونه دانش‌جو بودن مهم است. اين كه نه فقط به خاطر خودت، كه براي همه و خودت جان‌ات را تمام و كمال رو كني. كه احتياج نباشد كسي به من بگويد كه بيا و حق‌ات را بگير. من بايد حق‌ام را بخواهم. بايد هرچه مي‌توانم بكنم. بنويسم، بخوانم، فرياد بزنم، در گوشي حرف بزنم يا اصلن بمانم و نگاه كنم. دوستان‌مان در سرتاسر ايران‌مان براي حق همه‌مان مبارزه مي‌كنند. بايد به آن‌ها بپيونديم. نه اين كه همه تحصن كنيم، كه هيچ كس ساكت نباشد.




اين خواهش بود نه نصيحت
 




وضعيت اسف بار دانش جويان و كودكان:





آزادباش

هیچ نظری موجود نیست: