یک- همه جا تاریک، همانند گذشته. هیچ چیزی به هم نخورده و همه چیز سر جایش است. چرا دشانام می دهی برادرم؟! مگر آن کسی که گوشی را دست اش گرفته گزارده شده ی برقی است؟ چرا این همه ریچار بار دوشش میکنی؟ مگر اوست که این همه بلا را از آسمان تا اینجا کول کرده؟ چرا ناسزا می گویی؟ اگر قرار بر این است که باید از شب تا سحر و از بامداد تا شب زمانت را بگذاری برای دشنام دادن به خیلیها.
اینجا که تاریک نشده! اینجا تاریک بود. سالهاست یا شاید سدههاست که اینجا است و یک فانوس کمنور. گاهی کسانی دلشان به روزگار هممیهنانشان سوخته و چراغ دلشان را برای دیگران روشن گذاشتهاند، که آن هم...
اینجا سدههاست که پرنور نیست، تنها چشمهامان به نور کم عادت کرده. اگر چراغی هم گاهی روشن شد، خاموش شد.
اکنون دیگر این چراغهای ظاهری و نمادین که فقط نشان دهندهی جنبش دست و پا و بالا و پایین رفتن لب و چرخیدن زبان است به کار کسی نمیاید. زمان رونق چراغ دل رسیده. تا بتوانیم اندیشه ها را از تاریکی بیرون بیاوریم. تا پستترین کارهای کسانی را ببینیم که با چشم بسته و پندار بدشان و تنها با زبان و حتا بدون هیچ دلخوشی و امید به آیندهی روشن جان این و آن را میکاهند و میگیرند.
دو- بیست و پنج هزار نفر از مردم آفریقای جنوبی برای نشان دادن ناراحتی و دلخوری از گرانی به خیابان آمدند و خودشان را نشان دادند. تا بگویند ما هستیم و همیشه بودهایم. شما کور بودید و ما را ندیدید. آن کودک آفریقایی که تنها به دنبال یک نان یا شاید ته مانهی غذای این آن بود و کاری به جز بردهگی بلد نبود، حالا فهمیده که زندهگی را به او ندادهاند که بخورد، بیاشامد، بخندد و هیچکس دیگر را نبیند. همگونهای دیگر هم باید برایش مهم باشند. تا برای همگونهایش مهم باشد.
آزادباش همان گونه که هستی
آزادباش
اینجا که تاریک نشده! اینجا تاریک بود. سالهاست یا شاید سدههاست که اینجا است و یک فانوس کمنور. گاهی کسانی دلشان به روزگار هممیهنانشان سوخته و چراغ دلشان را برای دیگران روشن گذاشتهاند، که آن هم...
اینجا سدههاست که پرنور نیست، تنها چشمهامان به نور کم عادت کرده. اگر چراغی هم گاهی روشن شد، خاموش شد.
اکنون دیگر این چراغهای ظاهری و نمادین که فقط نشان دهندهی جنبش دست و پا و بالا و پایین رفتن لب و چرخیدن زبان است به کار کسی نمیاید. زمان رونق چراغ دل رسیده. تا بتوانیم اندیشه ها را از تاریکی بیرون بیاوریم. تا پستترین کارهای کسانی را ببینیم که با چشم بسته و پندار بدشان و تنها با زبان و حتا بدون هیچ دلخوشی و امید به آیندهی روشن جان این و آن را میکاهند و میگیرند.
دو- بیست و پنج هزار نفر از مردم آفریقای جنوبی برای نشان دادن ناراحتی و دلخوری از گرانی به خیابان آمدند و خودشان را نشان دادند. تا بگویند ما هستیم و همیشه بودهایم. شما کور بودید و ما را ندیدید. آن کودک آفریقایی که تنها به دنبال یک نان یا شاید ته مانهی غذای این آن بود و کاری به جز بردهگی بلد نبود، حالا فهمیده که زندهگی را به او ندادهاند که بخورد، بیاشامد، بخندد و هیچکس دیگر را نبیند. همگونهای دیگر هم باید برایش مهم باشند. تا برای همگونهایش مهم باشد.
آزادباش همان گونه که هستی
آزادباش
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر