دهها نفر سالنِ سخنرانی را ترک کردند. دهها نفر از نعمتِنشنیدنِ سخنانِ بیارزشِ محمودِ احمدینژاد برخوردار شدند. دهها نفر گوشهایشان از شنیدنِ دروغ و سخنهای بیشرمانه در امان ماند. دهها نفر آن صحنهی زشت و زننده را ترک کردند اما آن صندلیها خالی نبود. اگر چشمی برای دیدن وجود داشت میدید که روی آن صندلیها شهدای سبز نشستهاند. اگر گوشی برای شنیدن وجود داشت میشنید که از روی تک تکِ آن صندلیها صدای میلیونها ایرانی شنیده میشود که نکُش! نزن! شکنجه نکن! زندانی نکن! دروغ نگو! برو! ما تو را نمیخواهیم! افسوس که گوشی و چشمی وجود ندارد.
صندلیها خالی میتوانست پر باشد، شعارهای مرگ بر... میتوانست به درود بر... تبدیل شود، آن عکسهایی که جلوی سازمانِ ملل روی دستِ مردم بود میتوانستند زنده باشند و از خانهشان اخبار را دنبال کنند، این جمعیتِ سبزِ عصبانی میتوانست خوشحال باشد و محوِ تماشای رئیسِ جمهورِ محبوباش باشد، این همه خجالت و سرخوردهگی میتوانست یه افتخار و سربلندی بدل شود، این هم زندانییِ بیگناهِ سیاسی میتوانستند آزاد باشند، ... همهی اینها میتوانست صورت بگیرداگر آن کسی که مردم رایهایشان را به اسمِ او در صندوقها انداخته بودند پشتِ آن بلندگو ایستاده بود.
متأسفانه هنوز کشورهای زیادی هستند که بوی پولهای ایران و صدقههایی که از ایران میگیرند کور و کرشان کرده. البته خودِ این کشورها هم از نظرِِ میزانِ صدقه دستهبندی دارند. برخیشان دانشجو میفرستند به ایران که مجانی درس بخواند. برخیشان نفتشان را به قیمتِ گزاف به ایران میفروشند! برخی هم مثلن یک تکهی 70-80 درصدی از دریای خز را به دست میآورند.
تغییر - دیدار خانواده محمد داوری سردبیز بازداشت شده سحام نیوز با مهدی کروبی
تغییر - رسیدگی به ماجرای ۳۰۰ میلیارد تومان گمشده در شهرداری احمدی نژاد
تغییر - آیتالله دستغیب: هنوز هم دیر نشده، از موسوى و خاتمى و کروبى دعوت کنید
تغییر - مریم: در حال تجاوز میگفت دارم رایت را پس میدهم
نوروز -اعتراف کودتاگران به پرده نویسی یک سناریوی کثیف دیگر پشت پرده جریان شهادت ساختگی سعیدهپورآقایی چه گذشت؟
آزاد باشیم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر