اکنون که دویستمین پست وبلاگ آزاد باشیم را مینویسم نخوانده و نشنیده تاریخ قرون وسطا را از برم! اعدام پیر و جوان، شکنجه، تجاوز، تبعید، زندانهای پر از زندانییِ سیاسی و هر نوع اتفاقی که در دادگاه و بیدادگاههای کش.رم میافتد، رنگ فرون وسطی را دارد. کشورم بوی خون گرفته و کسانی که جایشان نشست بر منبر حق و قضاوت نیست، نشستهاند و برای ماندن هرچه که بتوانند میکنند.
زندانیان سیاسییِ ایرانی شاید قدرتمندترین معترضان دنیا باشند که اینطور برایشان حکم بریده میشود. شاید نه! حتمن هستند! وقتی برای دکتر احمد زیدآبادی با آن همه منزلت و دانش اینچنین حکم صادر میشود. وقتی برای مشاور مردمدوست دوران اصلاحات؛ محمدعلی ابطحی، چنین ناجوانمزدانه قرار صادر میشود و وقتی جای جنایتکار و حقطلب در پشت و پیش میلههای زندان عوض میشود دیگر نیازی به این نیست که بخوانی و بدانی که قرون وسطب یعنی چه!
دولتی با زور و تفنگ روی کار میآید و به جای رسیدن به درد مردم، یا رفتن و انتخاب را به عهدهی مردم گزاردن، اسلحهکشی میکند و پول مردم را به جز زندان و لشکرکشی کردن در خیابان و آسیب زدن به حریم خصوصی و عمومی مردم جای دیگری خرج نمیکند. انواع اقسام حکمها را صادر میکند و آدم را فقط از این میترساند که نکند همین روزها حکم به صلیب کشیدن یک زندانییِ بیگناه صادر شود تا شاید بساط این دولت غیر مردمی چند روز دیگری برپا باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر