نگوییم پشت کنکور، بگوییم منتظر زندان!

l


حالا دیگر هر پشت کنکوری را که می‌بینی این فکر ناخودآگاه از ذهن‌ات عبور می‌کند که آیا در پس این همه بی‌خوابی کشیدن‌ها، شب‌ها و روزها تلاش بی‌وقفه و پر از دل‌هره، پاداشی بیش از زندان خواهد بود؟ این را همه می‌دانند که دانش‌گاه‌های ایران برتین سنگرهای جنبش سبز هستند و دانش‌جویان‌اش اسرایی هستند که یک پای‌شان آن طرف میله‌ها است و یک پای‌شان آن طرف میله‌ها.


در آساتانه‌ی شانزدهم آذر بازداشت همیشه گسترده‌ی دانش‌جویان بی‌گناه و مظلوم ایرانی روز به روز گسترده‌تر می‌شود. هر روز بر تعداد خانواده‌های نگران و دوستانی که دوری از دوستان‌شان بزرگ‌ترین هزینه ازادی‌خواهی‌شان است، ده‌ها و صدها نفر افزوده می‌شود. زندان‌ اوین را می‌توان گفت حالا دیگر دانش‌گاهی است برای خودش! بدون شک تمام دولت و دم و دست‌گاه‌اش به اندازه‌ی درصد کوچکی از بار علمی و سیاسی که در زندان اوین به هدر می‌رود علم و آگاهی ندارد.

احکام سنگین و ناجوانمردانه آخرین و بی‌اثرترین سلاحی است که برای اقتدارگرایان باقی مانده و به جز این که دانشی عظیم و گران‌بها را پشت میله‌های پوسیده‌ی اوین حبس کند چیزی نیست. جای دانش‌جو زندان نیست و جای نظامی دانش‌‌گاه نیست.

دانش‌جویان ایرانی فقط جسم نیستند، یک صدای واحد و جهانی هستند. صدای دانش‌جویان ایرانی از ایران گذشته تا آن سر دنیا رسیده. همان صدایی که از لب برزیلی‌ها بیرون آمد. همان فریادی که گوش‌ها کر کارکنان سازمان ملل را به شنیدن واداشت. همان صدایی که کوچک‌ترین تهلف و بزرگ‌ترین جنایت را توان پنهان شدن نمی‌دهد. ترس از دانش‌جو ترس از آزادی است و ترس از آزادی یعنی دیکتاتوری.



آزاد باشیم



هیچ نظری موجود نیست: