برای شرکت در راهپیمایی بیست و دوم بهمن دلایل بیشمار است. اما شاید ده دلیل عمده که بتواند آنهایی را که هنوز هم باور ندارند که باید بیایند را به خیابانها بیاورد دلایل زیر باشد.
1- کشتار مردم به وحشتناکترین شکل ممکن در روزهایی که با حضور میلیونی مردم سبز شد مانند عاشورای حسینی. جوانان و میانسالانی که فقط از حق مسلم و ابتدایی خود استفاده کردند و به خیابان آمدند و سکوت کردند و فریاد زند الله اکبر گفتند و بر ظلم و ظالم مرگ گفتند.
2- شکنجه مردم در جنایتگاههایی مانند کهریزک و بازداشت گسترده فعالان حقوق بشر، فعالان حقوق زنان، روزنامهنگاران، فعالان اجتماعی و سیاسی، مردم عادی و ناجوانمردانهتر از همه بازداشت نزدیکان چهرههای شاخص و ارزشمندی مانند دکتر بهشتی. زندانیان از ابتداییترین حقوق خود از جمله، تماس با خانواده و داشتن وکیل حداقل تا هفتهها و گاهی نیز تا ماهها محروم بوده و در سلول انفرادی تحت شدیدترین فشارهای دوانی و جسمی قرار داشتهاند. متهمانی که حق مشورت کافی با وکیل نداشتهاند نباید به دادگاه بره شوند.
3- تورم بسیار بالایی که دولت قبلی به بار آورده بود با انتصاب مجدد به عنوان دولت 9+1 روز به روز بیشتر میشود و این فشار بیش از همه روی قشر متوسط و پایین جامعه وارد میشود. در میان این تورم و گرانی دولت دست به خرجهای گزاف جهت امنیتی کردن فضای جامعه کرده و میکند که بدون شک به تشدید این مشکل همهگیر کمک میکند. اعتصابات پشت سر هم و هر روزه کارگران به علت پرداخت نشدن حقوق و مزایا، اخراج کارگران از کارخانهها، تعطیل شدن کارخانهها، بالا رفتن اجاره خانه و مغازه و هر نوع محصول صنعتی، خوراکی، بهداشتی و ... نشانه بارز این بیکفایتی است.
4- امنیتی کردن فضای دانشگاه و اخراج صاحبان اصلی دانشگاهها که همان دانشجویان و اساتیدشان هستند از دانشگاه و نشاندن نیروهای امنیتی در دانشگاهها که اجازه ورود هر گروه خرابکار و انواع نیروهایی که خودسر نامیده میشوند اما مجهز به هر نوع سلاح سرد و گازهای سمی هستند و هیچ نهاد نظامی و امنیتی حتا در صورت حضور درصحنه اجازه برخورد با آنها را ندارد.
5- سانسور و فیلتر شدن اینترنت و قطعی اس ام اس از روزهای قبل از انتخابات به شدت محسوس است و به محض این که مردم شروع به برنامه ریزی برای حرکتی خودجوش میکنند شبکه اس ام اس قطع یا مختل میشود و سرعت اینترنت به شدت افت کرده و دسترسی به سایتها سخت و گاهی غیر مم کن میشود.
6- عدم اجازه به خانوادههای شهدا و کشتهشدهگان حوادث چند ماه گذشته برای برگزای مراسمی در خور برای فرزندانشان و دعوت به دروغردازی درباره نحوه چگونهگی کشته شدن عزیزانشان. نمونه بارز این موضوع برخورد سرکوبگرانه و خشونتآمیز با مادران عزاداری است که هر هفته به برگزاری مراسم یادبود برای فرزندان خو میکنند اما با برخوردهای تأسفبار مواجه میشوند.
7- اعتراض به هرگونه تبعیض. نباید هرکس با داشتن یک کارت دولتی احساس امنیت کند و در برابر قانون نسبت به دیگران برتری داشته باشد. خانوادههای شهدایی که واقعن برای میهنشان جنگیدهاند باید تحت پوشش دولت قرار بگیرند نه این که فقط به علت عضویت در یک ترگان نظامی یا دولتی شخصی دارای امتیازاتی نسبت به همنوعان خود شود. این تبعیضها را در کنکور ورودی دانشگاهها و یا استخدام در مراکز و کارخانههای معتبر مشهود است.
8- اعتراض به پاک کردن صورت مسائل! سردمداران حکومت هیچ علاقهیی به رفع و رسیدهگی به خواستههای مردم نشان نداده و هر دم با اقدامات بیمنطق و لجوجانه اقدام به مبارزه علیه خواستههای مردم کردهاند که شاید اگر میکردند و این همه فرصت را از دست نمیدادند حالا خون این همه جوان بیگناه روی خیابانهای ایران ما ریخته نشده بود. کسی که مسئول است باید در برابر خواسته همهی مردم مسئول باشد نه فقط عدهیی خاص از نزدیکان و زیردستیها!
9- اعتراض به کنترل تلفنها، اس ام اسها، ایمیلها، گفت و گوهای خصوصی و همهی کنترلهایی که نشان از نقض حقوق اشخاص دارد. این مسئله بارها و بارها از زبان نظامیان و دولتیها اعلام شده که پیغامهای اینترنتی و گفت و گوها و اس ام اس ها تحت کنترل هستند.
10- دلیل آخر و بسیار مهم! داشتن صدا و سیمایی آزاد و به دور از کنترل نظامیان و داشتن رسانههای ازاد و دارای حق انتقاد. دولتی که مشغول کار است شاید به اندازه تمام تاریخ ایران روزنامه توقیف کرده باشد که اکثریت قاطع این توقیفها سیاسی بوده و تقریبن تمام روزنامههایی بودهاند که منتقد و مخالف دولت بودهاند. صدا و سیما نیز نباید یکطرفه و حامی یک جناح خاص باشد و فقط افراد دستچین شده حق حضور در آن را نداشته باشند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر